فهم تجربه زیسته زنان از فرودستی

مقدمه: فرودستی و مسائل برخواسته از آن تهدید کننده گروه های مختلف انسانی است و از این طریق میتواند بافت و سازمان اجتماعی را متزلزل سازد و منجر به بحران های دیگر شود. مهمترین گروه هایی که همواره فرودستی را تجربه کرده و زیست میکنند، کودکان، زنان (به ویژه زنان سرپرست خانوار)و افراد سالخورده هستند. پژوهش حاضر قصد دارد به مطالعه تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار تحت پوشش مراکز مثبت زندگی سازمان بهزیستی کاشان بپردازد. رویکرد نظری پژوهش متاثر از فریره و گرامشی و مارگارت لدویت است. لدویت با ترکیب آرائ فریره و گرامشی به مدلی از توسعه جماعت محور و توسعه از پایین به بالا اشاره میکند که دارای عناصر قدریابی برای رهایی از فقر، آگاهی نقادانه افراد درگیر فقر، تاکید بر مسئله عدالت اجتماعی و پایداری محیط زیست است. روش: رویکرد پژوهش از نوع کیفی است که جهت گرداوری داده از مصاحبه عمیق و برای تحلیل داده از روش تحلیل تماتیک استفاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان میدهد که : تجربه زنان از فرودستی را به کمک مضامین و مفاهیمی نظیر باور به وجود تبعیض در اجتماع، احساس درماندگی، شرایط اقتصادی ناایمن، احساس بی قدرتی، روابط خانوادگی نامستحکم، عطش حمایت بیرونی و حمایت های سازمانی غیرتوانمندساز میتوان توضیح داد. بحث: زنان به واسطه شرایط اقتصادی ناپایداری که دارند و به واسطه اینکه در اجتماع مورد تبعیض واقع میشوند، از دسترسی به منابع قدرت در اجتماع محروم بوده و همواره احساس درماندگی میکنند و این عامل سبب میشود که نه تنها برای خروج از این چرخه فقر و فرودستی اقدامی انجام ندهند، بلکه بستر وابستگی آنها نسبت به حمایت های بیرونی افزایش پیدا کند.

کلیدواژه ها:

Inferiority ، feeling of powerlessness ، feeling of helplessness ، discrimination ، thirst for external support ، female heads of the household ، lived experience. ، فرودستی ، احساس بی قدرتی ، احساس درماندگی ، تبعیض ، عطش حمایت بیرونی ، زنان سرپرست خانوار ، تجربه زیسته