تحلیل مکان در حکایت سیمرغ عطار بر اساس نظریه وجودی هایدگر

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 172

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_NAQD-8-2_001

تاریخ نمایه سازی: 28 اسفند 1402

چکیده مقاله:

فلسفه ی وجودی هایدگر از جمله نظریات هستی شناسانه در تبیین «وجود» و جهان هستی است که تاثیرات دامنه دار در حوزه های مختلف در قرن بیستم و قرن اخیر داشته است. در فلسفه ی هادیگر مفهوم کلیدی«وجود»، درک خویشتن وجودی در معنای« مکانت وجود» است. هایدگر معتقد است که برای درک وجود باید از "خود" شروع کرد. یعنی این انسان است که باید در ابتدا و راجع به وجود خود بیاندیشد. به عبارتی اولین مکانی که انسان در برخورد با تفکر وجودی هایدگر مواجه است، خود یا خویشتن است. در حقیقت مکانت وجودی جای است که موجودات به عرصه بودن و هستی وارد می شوند. نقش تعاملی موجودات در سیر داستان سیمرغ عطار، با هستی در ساحت مکان، به صورت ویژه ای نمایان می شود. مولفه های قرب و بعد موجودات به وجود، موطن، موجودیت راه و تجمع و همدلی در شکل پذیری هستی، از جمله مواردی هستند که نیازمند بحث و بررسی وجودی است. اگر ما، هر یک از پرنده های داستان را« دازاین» تلقی کنیم، هرموجود، مکان هستی است و به اندازه هر موجود، جهانی متولد می شود. در داستان سیمرغ عطار هر یک از مرغان گرفتار تجارب مکانی غیر واقعی می شوند و مکانی را که در ان به سر می برند، خاطره انگیز می دانند و با دیگر مرغان رهسپار نمی شوند. در این میان فقط سی مرغ به موطن اصلی خود یعنی هستی، موجودیت یا مکانت حقیقی خود باز می گردند.

نویسندگان

اکرم مومنی

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، گرایش عرفانی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران

حسین حسن پور آلاشتی

دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران.

مهدی خبازی کناری

دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران.

شهرام احمدی

دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران.