بررسی مدح و ستایش در دو حکایت مثنوی با باورهای غیر منطقی آلبرت الیس
محل انتشار: ششمین همایش پژوهشهای ادبی
سال انتشار: 1391
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,040
فایل این مقاله در 20 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
LRC06_045
تاریخ نمایه سازی: 12 اردیبهشت 1392
چکیده مقاله:
مولانا جلال الدین بلخی شاعر و عارف بزرگ ایران، در قرن هایی پیش از پیدایش علم روانشناسی در آثار خود به ویژه در مثنوی الگویی دقیق از منش و رفتار اصیل انسانی در برخورد با باورهای غیرمنطقی و منطقی ارائه داده است .او به عنوان یک انسان شناس مسلمان آراء و نظراتش پیش از روانشناسان انسان گرای غرب پرده از رفتارها و واکنش های آدمی در مسیر زندگی و در برخورد با مشکلات و نابسامانی ها برداشته است. مقاله حاضر برآن است که دو باور از دوازده باور غیر منطقی آلبرت را با دو حکایت مثنوی مورد واکاوی قرار دهد که در این بررسی نقاط مشترک فروانی در زمینه غیر منطقی بودن دغدغه تأیید از جانب دیگران به دست آمده و هردواین خصلت آدمی را ناشی از عدم خودشناسی صحیح انسان می دانند.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
یوسف اسماعیل زاده
استادیار دانشگاه پیام نور
فاطمه سادات
کارشناسی ارشد ادبیات فارسی
مراجع و منابع این مقاله:
لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :