بررسی شباهت مفهوم عشق در حکایت «شیخ صنعان» و غزلیات سعدی بر اساس نظریه استرنبرگ

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 132

فایل این مقاله در 11 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

LLCSCONF17_009

تاریخ نمایه سازی: 28 بهمن 1402

چکیده مقاله:

بحث عشق یکی از موضوعات مهم عرفان و ادبیات فارسی را تشکیل می دهد. این مقاله سعی دارد به اینسوال اساسی پاسخ دهد مفهوم عشق ازدیدگاه سعدی و عطار بر اساس نظریه استرنبرگ چه شباهت های باهمدارند؟ عشق از جمله مفاهیم مورد نظر نویسندگان در خلق آثارشان است. از جمله این اشخاص که عنصرعشق در آثارشان بسیار به چشم می خود عطار و سعدی است. سعدی در اشعار خود به ویژه غزلیات به عشقو روابط عاشق و معشوق پرداخته است و عطار در کلیت منطق الطیر نوعی از عشق را نشان می دهد کهحکایات درونی این اثر نیز از جنس همان عشق است. داستان شیخ صنعان یکی از این حکایات است که عشقبه عنوان عنصری کار آمد برای پیشبرد داستان معرفی می شود. امروزه در علم روانشانسی نیز در باره ایعشق و ماهیت آن نظریه های زیادی مطرح شده است. یکی از این نظریه ها نظریه عشق رابرت استرنبرگ درسال ۱۹۸۶ می باشد. وی عشق کامل و آرمانی را شامل سه مولفه دانسته است: ۱ - صمیمیت ۲ - شهوت ۳ -تعهد. در این پژوهش ابتدا به دیدگاه استرنبرگ در مورد عشق پرداخته و سپس توضیحاتی مبنی بر مفهومعشق در غزلیات سعدی و داستان شیخ صنعان عطار را مورد بررسی قرار می دهیم.

نویسندگان

مریم گراوند

دانشجوی کارشناسی، دانشگاه فرهنگیان، پردیس شهید باهنر همدان