پیاده سازی و کاربست شفافیت با رویکرد فسادستیزی با تاکید بر نظریه مبنایی از دیدگاه مدیران رسانه و سازمانهای مردم نهاد ارومیه

مقاله حاضر با استعانت از رویکردی کیفی و مبتنی بر روش نظریه مبنایی می کوشد مدل پارادایمی از مفهوم فساد براساس برداشت های ذهنی و تفاسیر و تعاریف کنشگران از این مفهوم را به دست دهد. روششناسی روش پژوهش ، روش نظریه زمینه ای با استفاده از مدل پارادایمی استراس و کوربین می باشد. دادههای کیفی در این مطالعه با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق گردآوری شدند. سوژههای تحت مطالعه ۱۰ نفر از مدیران رسانه ها و سازمانهای مردمنهاد شهرستان ارومیه می باشند. که براساس روش نمونه گیری کیفی - هدفمند و معیار اشباع نظری انتخاب شدند. برای تحلیل دادهها از روش مقایسه مداوم در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شده است . یافته ها دادههای گردآوری شده در قالب ۹۵ مفهوم و ۱۶ مقوله محوری در مصاحبه با مدیران رسانه ها و سازمانهای مردمنهاد به دست آمد. نتایج حاصل نشان داد، ضعف اطلاعرسانی و فرهنگ ضدفساد، موانع نهادینه شده قدرت و رانت جویی از مهم ترین شرایط علی بروز فساد می باشند. عدم شفافیت قوانین و مقررات از شرایط مداخله گر در بروز فساد بودند. پیامدهای این پدیده افت سرمایه اجتماعی و ناامنی اقتصادی خواهد بود. شرایط زمینه ای ناظر بر مواردی نظیر ناشایسته سالاری و تبارگماری است . افزایش پاسخگویی سیاسی و مسئولیت پذیری، حمایت اجتماعی ، فرهنگ سازمانی ضدفساد، تحقق و تقویت مشارکت جامعه مدنی ، شفافیت رسانه ای، رفع موانع نهادینه شده قدرت، حاکمیت قانون به عنوان راهبردهای این پدیده شناسایی شدند. درنهایت پدیده ظاهر شده فساد اداری می باشد.

کلیدواژه ها:

فساد اداری ، ضعف اطلاعرسانی و فرهنگ ضدفساد ، آفت سرمایه اجتماعی ، تبارگماری ، نظریه مبنایی