واکاوی دیدگاههای جامعه شناختی انحرافات اجتماعی

سال انتشار: 1393
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 78

فایل این مقاله در 24 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_KHS-1-3_006

تاریخ نمایه سازی: 21 آذر 1402

چکیده مقاله:

در این مقاله، هدف تبیین عوامل موثر بر انحرافات از یک سو از منظر رویکردهای زیست شناختی و روانشناختی و از سوی دیگر از منظر رویکردهای مختلف جامعه شناختی و بیان انتقادات و نواقص موجود در این رویکردها مورد بررسی قرار گرفته است. رویکردهای زیست شناختی عوامل جسمانی و زیستی نظیر نقص بدن، ویژگی های خاص اندام های بدن، شکل جمجمه و ناهنجاری های کرموزومی را بر انحرافات موثر می دانند. مهم ترین ایرادات بر این رویکرد عدم توجه به تاثیر نهادهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و نیز عدم وجود مدارک و شواهد کافی دال بر اینکه کلیه منحرفین دارای ویژگی های بیولوژیکی مشابهی هستند. رویکرد روانشناختی بر تفاوت های فردی افراد که بر اساس عوامل روانشناختی نظیر هوش و نوع شخصیت تعیین می شود تمرکز دارند و برای یافتن ریشه ها و عواملی که فرد را مستعد رفتارهای انحرافی می نماید باید ویژگی های فردی او نظیر اختلالات شخصیتی، خشم، اضطراب، افسردگی، لذت جویی، کم هوشی و... را شناخت. معمول ترین انتقادات بر دیدگاه روانشناسانه، خصوصا روانکاوی فروید آزمون ناپذیر بودن آن است. زیرا تبیین های روانشناسانه اغلب ذهنی و دور از دسترس ابزارهای سنجش گر عینی است که از دیدگاه روش شناسی علمی پذیرفته شده نیست. رویکردهای جامعه شناختی از قبیل نظریه آنومی دورکیم، نظریه انحرافات مرتون، نظریه عمومی فشار، نظریه فرصت های افتراقی، نظریه پیوند افتراقی، نظریه پیوند اجتماعی و نظریه تضاد، رفتارهای انحرافی را نه نتیجه تفاوت های فردی و نه نتیجه ویژگی های جسمانی و ژنتیکی می دانند، بلکه انحراف را نتیجه فشار ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بر فرد می دانند. و بر نقش ساختارها، نهادها، فرایندها و عوامل اجتماعی موثر بر رفتار فرد متمرکز می شوند.

نویسندگان

اسماعیل قربانی

دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه فردوسی مشهد

حسین فیض آبادی

کارشناس ارشد علوم اجتماعی