هنر روزنه ای به امر معنوی در تفکر هایدگر

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 186

فایل این مقاله در 17 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_TSA-2-3_007

تاریخ نمایه سازی: 18 مهر 1402

چکیده مقاله:

در جهان جدید، تفکر متافیزیکی، یعنی تفکر مفهومی، گزاره محور، منطق سالار و به منزله ­ی امری تکنیکی، قابل انتقال و بین الاذهانی، در سراسر کره­ ی زمین سیطره ای تام یافته است، تا آنجا که بشر متافیزیک زده­ ی روزگار ما انس و آشنایی خویش را با هرگونه معرفت معنوی، غیرعلمی، غیرنظری، غیرعینی و غیرروشمند، که در سنن نظری تاریخی به منزله­ ی بخشی بنیادی از تجربیات بشری تلقی می شد، از دست داده است. این در حالی است که معرفت علمی یعنی شناخت عینی و روشمند، یگانه صورت آگاهی نبوده و تنها بخشی از کل تجربه­ ی بشری را شکل می دهد. در کنار معرفت علمی، آنچنان که در همه­ ی سنن تاریخی غیرمتافیزیکی تاکید شده است، معرفت معنوی بخشی بنیادی و اجتناب ناپذیر از تجربیات انسانی را تشکیل می دهد.از منظر هایدگر، سوبژکتیویسم متافیزیکی منجر به «بی­خانمانی» انسان مدرن شده است. او به منظور نقد  سوبژکتیویسم متافیزیکی و گسست از آن و به قصد نشان دادن اینکه برخلاف تفکر متافیزیکی نه می­ توان انسان را به یک سوبژه (فاعل شناسای علمی و نظری) تقلیل داد و نه می توان جهان را تنها یک ابژه برای سوبژه جهت شناسایی در نظر گرفت و نه می توان رابطه ­ی سوبژه ابژه، یعنی رابطه­ ی نظری و علمی را مهم ترین رابطه و بنیاد هرگونه رابطه­ ی میان انسان و جهان دانست، به هنر و تجربه­ ی هنری ارجاع داده است.این پژوهش می­ کوشد تا نشان دهد که در اندیشه­ ی هایدگر، هنرمندان با اجازه دادن به حضور یافتن «عدم» در کار هنری، نه تنها صحنه را برای رخداد حقیقت وجود آماده می کنند، بلکه با آگاه کردن ما به تمایز میان «وجود» و «موجود»، موجب گسست ما از سوبژکتیویسم شده و در نتیجه موجب گشایش روزنه ­ای به امر معنوی می­ شوند.

نویسندگان

بیژن عبدالکریمی

دانشیار گروه فلسفه، دانشکده ی علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران

کامیار پورعالی

دانشجوی دکتری فلسفه هنر، گروه فلسفه، دانشکده ی حقوق، الهیات و علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران.