بررسی تطبیقی داستان (شتر و گاو و قوچ) مولانا و (ملی دری ژی م ژووه) از هه ژار موکریانی )

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 82

فایل این مقاله در 16 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICMHSR13_058

تاریخ نمایه سازی: 16 مهر 1402

چکیده مقاله:

دا ستان شتر و گاو و قوچ در دفتر ششم، بخش ۸۱ مثنوی مولوی آمده ا ست و همین دا ستان به زبان کردی تو سط ا ستاد هه ژار ترجمه شده ا ست اما با اندکی اختلاف در اینکه مولانا می گوید اختلاف این سه حیوان بر بسته ی علف ا ست اما ا ستاد هه ژار میگوید بر قرص نانی است. قبل از اینکه مولانا این داستان را در مثنوی بیاورد ، در کتاب سند باد نامه اثر محمد بن علی ظهیری سمرقندی آمده است، منتها در آنجا این حیوان هایی که با هم بودند تفاوت دارد، آنجا گرگ و شتر و روباه ا ست که فقط شتر در میان داستان ها مشترک است و این سه تا هم در راهی می رفتند و به جای یک بسته علف ، قرص نانی پیدا کردند که در داستان به گرده نان آمده ا ست که همان قرص نان ا ست، ا ستاد هه ژار به دلیل اینکه بعد از آن ها آمده ا ست انگار هر دو دا ستان را در هم ۱ آمیخته است و یا از منبعی دیگر آن را گرفته است که اختلاف آن ها بر روی قرص نانی بوده است ، ولی مولانا اشاره دارد که آن ها بسته ای علف پیدا می کنند و بر آن اختلاف دارند که کدام بخورد. این مقاله با روش تحلیلی -توصیفی به بیان شباهت و تفاوت های ای دو داستان پرداخته است و روشن نموده است داستان کردی که استاد هه ژار ترجمه کرده است، به صورت مختصرتر بحث کرده ا ست و زیاد به مسائل عرفانی مانند مولانا نپرداخته ا ست فقط خود دا ستان را ترجمه کرده ا ست، اما آنچه تفاوت با دا ستان مولانا دارد این است که ایشان اشاره دارد که آن سه حیوان بر قرص نانی اختلاف دارند . در این داستان استاد هه ژار ، شتر، فقط نان را می رباید و از خود تعریف نمی کند که کی بوده ا ست و عمر او طولانی تر بوده ا ست یا خیر ، فقط به صورت مختصر ا شاره دارد که شتر نان را می رباید و می گوید اگر جرئت دارید از من بستانید . اما در داستان مولانا شتر هم از خود دفاع می کند و می گوید از این گردن دراز و این هیکل معلوم است که من از همه ی شما بزرگتر هستم و صاحبان اندیشه می دانند که من از همه ی شما بزرگتر ه ستم و حتی آنان را به فرزندان خود خطاب می کند و می گوید همه می دانند ای فرزندانم که من از شما کوچتر نیستم. در این حکایت، گاو و قوچ نماد اصحاب قیل و قال هستند و شتر نماد اصحاب کشف و شهود است. آنچه آدمی را به حقیقت میرساند ذوق و حال است نه ادعاهای بی اساس و بی پایه که بگوید .

کلیدواژه ها:

مولوی ، هه ژار ، تطبیق داستان ، شباهت ها و تفاوت های داستان .

نویسندگان

طاهر قاسمی

کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عربی دانشگاه خوارزمی تهران ،دبیر عربی شهرستان بوکان