سیستم های اخلاقی در جهان امروزبا تکیه بر سیستم های اخلاق طبیعی و عمیق گرا

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 197

فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICMHSR12_464

تاریخ نمایه سازی: 9 مهر 1402

چکیده مقاله:

باورمندان به سیستم های اخلاقی و تمام مکاتب زیرشاخه آن ها با همه اختلاف نظری که با یکدیگر دارند در این نقطه و نکته متحدالقولند که هستی نگری تمام مکاتب اخلاقی از دیدگاه بشری بوده و همه و همه با تمام تفاوت های نگرگاهی به نوعی در انسان سوژگی هم داستانند یعنی هر گون اندیشیدن، عاطفیدن و فهمیدن در هستی، چه عقلانی، چه شهودی، چه روان مندانه و فردی، چه جمع نگرانه و جامعه محور، چه زاییده سنت پیشینی و چه برخاسته از گفتمان اکنونی در هر شاکله انسان سوژگی را برمی سازد. انسان همواره خود را در مقام سوژه (فاعل شناسا) و همه پدیدارها را اعم از دیگر انسان ها، حیوانات، نباتات و جمادات ابژه دیده و در یک کلام تمام هستی و هستی مندان را بر اساس مفروضات پیشینی یا معیارهای فردی خود قضاوت کرده است. حال آن حال آن که اگر (زمین بما هو زمین) را میزان قرار دهیم درخواهیم یافت که هر گون باید و نباید یا خوب و بد، زاییده ذهنیت انسانی ماست و زشتی و بدی فقط در اثر دستبرد تصرف گرایانه و متجاوزانه انسان در چرخه زیست پدید می آید. در یک کلام تمامی این دیدگاه ها برآیند سابژکتیویسم (انسان سوژگی) هستند و اخلاق سابژکتیویته را سامان می دهند اما مکتب اندیشگانی فرائیسم و فلسفه ی سبزاندیش به اخلاق طبیعی باورمند است و پس از اخلاق عمیق گرا که جان و جامعه و جهان انسانی را معیار قرار داده بود، این بار بنا بر پدیدارآگاهی زمین محورانه برای هم زیستی هم افزا با دیگر موجودات چرخه زیست، سیستم اخلاق طبیعی را با توجه به دکترین فرااومانیسم بر اساس زمین سوژگی پیشنهاد می دهد. نگرگاه اخلاق طبیعی، دیگر انسان سوژه محورانه و سوژه_ابژه نگرانه نیست بلکه در این سیستم انسان ها و تمام هستی مندان هم بسته زمینی _بدون هیج استثناء یا ارزش اندیشی_ دگرسوژه های همند و با یکدیگر ارتباطی هم افزایانه دارند. در این دیدگاه، ما با نگاه بی واسطه به هستی/هستی مندان و با فرا رفتن از سیستم اخلاق عمیق گرا که مربوط به اجتماع انسانی است، نگاهمان از دغدغه ها و درنگ های متکثر و ملون بشری فرا می رود و به تبعیت از آن، اخلاق ما در برابر دگرسوژه های غیرانسانی هرگزاهرگز با معیار سرشت و طبیعت انسانی یعنی تبدیل کردن گزاره های بایدمحورانه ارزش مدارانه انسانی به دستامدهای علوم تجربی انسان نیست چرا که در این صورت ما کلا انسان سوژه هستیم؛ بنابراین ما در ساحت دگرسوژگی و زیست طبیعی در زمین با غلط و درست بودگی نمی توانیم قضاوت گر دیگر هستی مندان باشیم. اخلاق عمیق گرا نه در حیطه اخلاقیات غیرتاریخی، ذات اندیش و غیرقابل بازنگری مطلق اندیشانه می ماند و نه اخلاق محلی، قراردادی و غیرقابل تعمیم گرای نسبی گرایان را می پذیرد. این نحله بر پایه عمیق گرایی، هر دو نگاه مطلق گرا و نسبی گرا را افراطی_انحطاطی_انحصاری و ایدئولوژیک می داند و در ساحتی فراساختارگرایانه باورمند است که همه پدیدارهای اندیشگانی از دو ساحت ثابت و متغیر سامان یافته اند که این دو ساحت بدون هم هرگز به زایایی نخواهند رسید. هر گزاره اخلاق فراتر از شاکله های سنت، فرهنگ، آیین و قراردادهای قانونی کشورها و ملل و نحل دارای یک یا چند ساحت محدود معنایی در اخلاقیات جهانی ست و به علت آن که برآیند ساختارها نیست می تواند با حفظ و همراهی همواره آن ساحات محدود معنایی در جهانی های اخلاقی در ساختار جوامع، مکاتب و ملل و نحل با حفظ و همراهی همواره آن ساحات محدود بر اساس روابط متغیر فردی_جمعی که قراردادها را می سازند شاهد ریزش، بارش، رویش و تابش شاکله های گونه گون و فرم های ذهنی مختلف و متفاوت از آن گزاره های نخستینه ثابت باشیم. ساحت های محدود ثابت یعنی جهانی های اخلاقی که ما با حفظ همان ساحت های محدود، در جوامع مختلف قراردادهای بی شمار اخلاقی می سازیم یعنی حق طبیعی حیاتی و ضرورت های زیستی مانند حق خوراک، پوشاک، امنیت جانی و آزادی که تعاریف مختلفی از این جهانی های اخلاقی می شود. حقوق طبیعی حیاتی و ضروری فراسیستمی و فراساختاری است. ما با حفظ و همراهی همواره جهانی های اخلاقی می پذیریم که در جوامع مختلف آن جهانی های اخلاقی در شاکله های متکثر و مختلف و حتی متضاد قراردادهای پسینی و سنت های پیشینی تعریف شده یا می شود. قراردادهای اخلاقی، خود اخلاق نیستند بلکه اشکالی از اخلاق ها هستند. جهانی های اخلاقی قرارداد نیستند اما در سیستم های اخلاقی که قراردادهایی بین افراد و جوامعند فرم ها و اشکال گونه گون و حتی متضاد می توانند بگیرند. با عنایت به نظریه عمیق گرایی که به فرامطلق و فرانسبی بودگی توامان تمام پدیدارها و ساحات اندیشگانی بشری باورمند است، اخلاق نیز نه دانشی مطلق به شمار می آید و نه دانشی نسبی. فضایل و رذایل اخلاقی در تمام اقوام، ملیت ها و فرهنگ ها و در هر زمان و مکانی دارای ساحت یا ساحات ثابت محدود معنایی بوده و این اشتراک معنایی نمایان گر این است که اخلاق در ساحت ثابت خود فراقراردادی ست به عنوان مثال عدالت در هر زمان و مکانی پسندیده بوده و هست و یا ستم به فرودستان همواره امری نکوهیده قلمداد می شود. اخلاق چه مثبت و چه منفی، افزون بر ساحت یا ساحات ثابت محدود معنایی، با حفظ و همراهی همواره آن ها دارای ابعاد بی پایان متغیر معنایی در سیستم ها و سنت های گونه گون است.

نویسندگان

آرش آذرپیک

دبیر اندیشکده کلمه گرایان و مسئول موسسه قلم سبز مرصاد- کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی- دانشگاه رازی