اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر رویکرد واقعیت درمانی بر تعارضات زناشویی زوجین نظامی متقاضی طلاق

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 175

فایل این مقاله در 8 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_MCS-9-4_007

تاریخ نمایه سازی: 9 مهر 1402

چکیده مقاله:

مقدمه: تعارضات زناشویی با ایجاد فاصله روانی-عاطفی در زوجین نظامی از دلایل اصلی کاهش کیفیت روابط زناشویی و سلامت جامعه است. زوج درمانی مبتنی بر رویکرد واقعیت درمانی از مداخلات موثر برای بیرون آمدن از چالش های سخت یا غیرقابل حل زناشویی است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر رویکرد واقعیت درمانی بر تعارضات زناشویی زوجین نظامی متقاضی طلاق انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری را کلیه زوجین نظامی که در نیمسال دوم سال ۱۳۹۸ به مرکز روان شناسی دبستان شهر همدان مراجعه کرده بودند؛ تشکیل دادند. نمونه ۳۰ زوج از جامعه مذکور بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی ساده، در دو گروه آزمایش ( ۱۵ زوج) و کنترل ( ۱۵ زوج) تخصیص یافتند و به پرسشنامه تعارضات زناشویی براتی و ثنایی پاسخ دادند. گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه به صورت هفته ای ۱ جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخل های دریافت نکرد. داده ها با استفاده از میانگین، انحراف استاندارد و تحلیل کوواریانس در نر م افزار SPSS نسخه ۲۴ در سطح معنی داری ۰/۰۵ تحلیل شدند.   یافته ها: در گروه آزمایش میانگین و انحراف معیار نمره تعارضات زناشویی از ۱۵۹/۲۴±۱۳/۵۶ به ۱۲۱/۱۶±۱۲/۱۸ بعد از انجام مداخله  تغییر کرده است. یافته ها حاکی از تفاوت معنادار میانگین و انحراف استاندارد تعارضات زناشویی زوجین نظامی(P>۰/۰۱)  گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون بود. بر اساس مجذور اتا مقدار تاثیر زوج درمانی مبتنی بر رویکرد واقعیت درمانی بر تعارضات زناشویی زوجین ۵۱/۸ درصد بود.  نتیجه گیری: در زوجین نظامی متقاضی طلاق، زوج درمانی مبتنی بر رویکرد واقعیت درمانی می تواند منجر به کاهش تعارضات زناشویی و ایجاد ارتباط مطلوب بین آ نها گردد. لذا، برگزاری جلسات زوج درمانی مبتنی بر رویکرد واقعیت درمانی جهت پیشگیری و حل مشکلات زناشویی در مراکز مشاوره پیشنهاد می شود.

نویسندگان

بهناز بهمنی

Ph.D. Student in General Psychology, Psychology Department, Kermanshah Branch, Islamic Azad University, Kermanshah, Iran

سعیده حسینی

Ph.D., Assistant Professor,Psychology Department Kermanshah Branch, Islamic Azad University, Kermanshah, Iran

کریم افشارنیا

Assistant Professor, Psychology Department, Kermanshah Branch, Islamic Azad University, Kermanshah, Iran