جلوه های کودکان روستایی در آثار مولانا با تاکید بر دیوان کبیر
محل انتشار: مجله عرفانیات در ادب فارسی، دوره: 7، شماره: 27
سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 63
فایل این مقاله در 24 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_ERFAN-7-27_008
تاریخ نمایه سازی: 26 مرداد 1402
چکیده مقاله:
بررسی روستا و روستائیان از زوایای مختلف ادبی، فرهنگی و دینی در آثار مولانا از اهمیت بسزایی برخوردار است و نگرش ها و بینش های گذشتگان را نسبت به روستائی و زندگی روستائیان به طور عام و کودکان روستایی به طور خاص به نمایش می گذارد. مولوی در بلخ به دنیا آمده، بلخ در زمان وی یکی از باشکوه ترین شهرهای بزرگ به حساب می آمده است. برای همین در مثنوی، فیه ما فیه و غزلیات، شهرگرایی را ستایش و روستانشینی را نکوهش می کند. در قصیده ای در دیوان کبیر، نفس اماره را به کودکی روستائی مانند کرده است:
روستائی بچه ای هست درون بازار دغلی، لاف زنی، سخره کنی بس عیار
که از او محتسب و مهتر بازار به درد؛ در فغان اند از او، از فقعی تا عطار
سوال اصلی این پژوهش بررسی جلوه های کودکان روستایی در اندیشه مولانا است که با استفاده از روش تحقیق کیفی و تحلیل محتوا انجام شده است. در این مقاله، ضمن بررسی نگاه مولانا در این باب، خواهیم کوشید دلایل چنین نگرشی را، به بررسی بنشینیم. یافته های تحقیق نشان می دهد که یکی از جنبه های تکامل افکار مولوی، سمت گیری اندیشه وی به سوی شهر است. از دیدگاه وی زندگی در روستا مورد پسند نیست و از روستائیان که جامعه را به لغزش و گمراهی دچار می کنند، سخت بیزار است و از آنان می گریزد. از نگاه او این کودک روستائی موجب فتنه و شر در شهر است و همه اقشار جامعه شهری را به ستوه آورده است. این نمودار بدبینی انبوه این عارف از روستا و روستازادگان است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان