شناخت رابطه استفاده از سازوکار مدیریت دانش و رهبری تحول آفرین درکارکنان آموزش و پرورش استان البرز

اگر سازمانهای آموزشی قابلیت انطباق با تغییرات را نداشته باشند، به کارآمدی و اثربخشی خود زیان می بینند.یکی از راههای توسعه، استفاده از سیستمهای مدیریت دانش در سازمانهای آموزشی، به ویژه در حوزه آموزشو پرورش است. به همین دلیل، هدف این پژوهش بررسی رابطه بین رهبری تحول آفرین و بهره برداری ازمدیریت دانش در کارکنان آموزش و پرورش استان البرز است. برای این پژوهش، از روش توصیفی همبستگیاستفاده شده و جامعه آماری آن شامل کلیه کارکنان )مرد و زن( آموزش و پرورش شهر کرج، هشتگرد ونظرآباد در سال تحصیلی ۹۳-۹۴ بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، حجم نمونه مورد نیاز بر -اساس جدول مورگان برابر با ۲۳۷ نفر بود که از آنها برای ارزیابی استفاده شد.برای جمع آوری دادهها، از پرسشنامه استاندارد شده چند عاملی رهبری باس و آوالیو برای ارزیابی رهبریتحولی کارکنان آموزش و پرورش و همچنین از پرسشنامه محقق ساخته )همتی، ۱۳۸۹ ( برای ارزیابی مدیریتدانش استفاده شد. از روشهای آماری توصیفی مانند میانگین، درصد و فراوانی و همچنین روشهای استنباطیمانند ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد.یافته های تحقیق نشان داد که بین رهبری تحول آفرین و بهره برداری از مدیریت دانش در کارکنان آموزش وپرورش استان البرز رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین رهبری تحول آفرین وهر یک از مولفه های مدیریت دانش )خلق دانش، تسهیم دانش، ذخیره دانش و کاربرد دانش( رابطه معناداریوجود دارد. همچنین، نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نشان داد که چهار مولفه رهبری تحول آفرین)ملاحظه فردی، ترغیب ذهنی، انگیزش الهام بخش و نفوذآرمانی( توانایی پیشبینی بهره برداری از مدیریت دانشدر کارکنان آموزش و پرورش استان البرز را دارند. سرانجام، با توجه به ادبیات مرتبط و نتایج حاصل از پژوهش،راهکارهایی جهت بهبود و بهرهبرداری از دو متغیر رهبری تحول آفرین و مدیریت دانش در کارکنان آموزش وپرورش به تفکیک ارائه شد.

کلیدواژه ها:

مدیریت دانش ، رهبری تحول آفرین ، آموزش و پرورش ، استان البرز