بررسی استعاره شناختی در منظومه «آبی، خاکستری، سیاه» حمید مصدق

سال انتشار: 1389
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,663

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

NCPLIR01_099

تاریخ نمایه سازی: 20 آبان 1391

چکیده مقاله:

در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا با شناخت مختصری از ماهیت استعاره و جایگاه آن در زبان شناسی شناختی و ویژگی های آن به بررسی این پدیده در منظومه «آبی، خاکستری، سیاه» مصدق بپردازیم . استعاره در لغت به معنای «به عاریت گرفتن» است و به این معنا که عنصر زبانی علاوه بر معنای قراردادی و اولیه خود حامل معنای دیگرینیز باشد . زبانشناسی شناختی، استعاره را پدیده ای شناختی میداند و معتقد است آنچهدر زبان ظاهر می شود تنها نمود این پدیده شناختی است . از این منظر، استعاره دارای ویژگیهای اصلی «سامان یافتگی»، «الگو شدگی»، «تقارن ناپذیری» و «انتزاع زدایی» است. در دیدگاه شناختی همچنین بر نقش جسم و نحوه تعامل بدن با جهان واقعی تأکید می شود و اینکه شناخت ما از مفاهیم ذهنی بر پایه مفاهیم عینی شکل گرفته و تجربه می گردد. بررسی منظومه «آبی، خاکستری، سیاه» مصدق، نشان می دهد که تعداد استعاره هایی که با استفاده از پاره ای از اعضاء بدن ساخته شده اند مانند : «ابر خاکستری بی باران دلگیرست»، «شوری از عشق و جنون باز بر پاکنیم». و از میان طرحواره های تصوری، طرحواره های حجمی مانند: «و من اندیشه کنان غرق این پندارم«، «ونشستن در بهت فراموشی» - که به ترتیب قائل شده ظرف و حجم برای پندار و فراموشی است- دارای بیشترین بسامد هستند و به نظر می رسد دلیل این مطلب اینست که منظومه یاد شده باململ عاشقانه ای به تنگناهای سیاسی و اجتماعی دوران قبل از انقلاب می پردازد و فاقد مفاهیم عرفانی بوده، ابیات برجسته ی آن شعار مبارزاتی می گردد . نیز کمبودهای اجتماعی را در قالب مفاهیم انتزاعی و استعاری بیان می کند.

کلیدواژه ها:

نویسندگان

محمدرضا پهلوان نژاد

هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد

فاخته نخاولی

دانشجوی کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی دانشگاه فردوسی مشهد