سیستم های اخلاقی در جهان امروز با تکیه بر سیستم های اخلاق طبیعی و عمیق گرا
سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 619
فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
ICMHSR11_191
تاریخ نمایه سازی: 22 خرداد 1402
چکیده مقاله:
باورمندان به سیستم های اخلاقی و تمام مکاتب زیرشاخه آنها با همه اختلاف نظری که با یکدیگر دارند در این نقطه و نکته متحدالقولند که هستی نگری تمام مکاتب اخلاقی از دیدگاه بشری بوده و همه و همه با تمام تفاوتهای نگرگاهی به نوعی در انسانسوژگی هم داستانند یعنی هر گون اندیشیدن، عاطفیدن و فهمیدن در هستی ، چه عقلانی ، چه شهودی ، چه روانمندانه و ۱ فردی ، چه جمع نگرانه و جامعه محور، چه زاییده سنت پیشینی و چه برخاسته از گفتمان اکنونی در هر شاکله انسانسوژگی را برمی سازد. انسان همواره خود را در مقام سوژه (فاعل شناسا) و همه پدیدارها را اعم از دیگر انسانها، حیوانات، نباتات و جمادات ابژه دیده و در یک کلام تمام هستی و هستی مندان را بر اساس مفروضات پیشینی یا معیارهای فردی خود قضاوت کرده است .حال آن حال آن که اگر (زمین بما هو زمین ) را میزان قرار دهیم درخواهیم یافت که هر گون باید و نباید یا خوب و بد ، زاییده ذهنیت انسانی ماست و زشتی و بدی فقط در اثر دستبرد تصرفگرایانه و متجاوزانه انسان در چرخه زیست پدید می آید. در یک کلام تمامی این دیدگاهها برآیند سابژکتیویسم (انسانسوژگی ) هستند و اخلاق سابژکتیویته را سامان می دهند اما مکتب اندیشگانی فرائیسم و فلسفه ی سبزاندیش به اخلاق طبیعی باورمند است و پس از اخلاق عمیق گرا که جان و جامعه و جهان انسانی را معیار قرار داده بود، این بار بنابر پدیدارآگاهی زمین محورانه برای هم زیستی هم افزا با دیگر موجودات چرخه زیست ، سیستم اخلاق طبیعی را با توجه به دکترین فرااومانیسم بر اساس زمین سوژگی پیشنهاد می دهد. نگرگاه اخلاق طبیعی ، دیگر انسانسوژهمحورانه و سوژه_ابژه نگرانه نیست بلکه در این سیستم انسانها و تمام هستی مندان هم بسته زمینی _بدون هیج استثناء یا ارزشاندیشی _ دگرسوژههای همند و با یکدیگر ارتباطی هم افزایانه دارند. در این دیدگاه، ما با نگاه بی واسطه به هستی /هستی مندان و با فرا رفتن از سیستم اخلاق عمیق گرا که مربوط به اجتماع انسانی است ، نگاهمان از دغدغه ها و درنگ های متکثر و ملون بشری فرا می رود و به تبعیت از آن، اخلاق ما در برابر دگرسوژههای غیرانسانی هرگزاهرگز با معیار سرشت و طبیعت انسانی یعنی تبدیل کردن گزارههای بایدمحورانه ارزشمدارانه انسانی به دستامدهای علوم تجربی انسان نیست چرا که در این صورت ما کلا انسانسوژه هستیم ؛ بنابراین ما در ساحت دگرسوژگی و زیست طبیعی در زمین با غلط و درست بودگی نمی توانیم قضاوتگر دیگر هستی مندان باشیم . اخلاق عمیق گرا نه در حیطه اخلاقیات غیرتاریخی ، ذاتاندیش و غیرقابل بازنگری مطلق اندیشانه می ماند و نه اخلاق محلی ، قراردادی و غیرقابل تعمیم گرای نسبی گرایان را می پذیرد. این نحله بر پایه عمیق گرایی ، هر دو نگاه مطلق گرا و نسبی گرا را افراطی _انحطاطی _انحصاری و ایدئولوژیک می داند و در ساحتی فراساختارگرایانه باورمند است که همه پدیداره ای اندیشگانی از دو ساحت ثابت و متغیر سامان یافته اند که این دو ساحت بدون هم هرگز به زایایی نخواهند رسید. هر گزاره اخلاق فراتر از شاکله های سنت ، فرهنگ ، آیین و قراردادهای قانونی کشورها و ملل و نحل دارای یک یا چندساحت محدود معنایی در اخلاقیات جهانیست و به علت آن که برآیند ساختارها نیست میتواند با حفظ و همراهی همواره آنساحات محدود معنایی در جهانیهای اخلاقی در ساختار جوامع، مکاتب و ملل و نحل با حفظ و همراهی همواره آن ساحاتمحدود بر اساس روابط متغیر فردی_جمعی که قراردادها را میسازند شاهد ریزش، بارش، رویش و تابش شاکله های گونه گون وفرمهای ذهنی مختلف و متفاوت از آن گزاره های نخستینه ثابت باشیم. ساحتهای محدود ثابت یعنی جهانیهای اخلاق ی که مابا حفظ همان ساحتهای محدود، در جوامع مختلف قراردادهای بیشمار ا خلاقی میسازیم یعنی حق طبیعی حیاتی و ضرورتهایزیستی مانند حق خوراک، پوشاک، امنیت جانی و آزادی که تعاریف مختلفی از این جهانیهای اخلاقی میشود. حقو ق طبیعیحیاتی و ضروری فراسیستمی و فراساختاری است. ما با حفظ و همراهی همواره جهانیهای اخلاقی میپذیریم که در جوامعمختلف آن جهانیهای اخلاق ی در شاکله های متکثر و مختلف و حتی متضاد قراردادهای پسینی و سنتهای پیشینی تعریف شدهیا میشود. قراردادهای اخلاقی ، خود اخلاق نیستند بلکه اشکالی از اخلا قها هستند. جهانیهای اخلاق ی قرارداد نیستند اما درسیست مهای اخلاق ی که قراردادهایی بین افراد و جوامعند فرمها و اشکال گونه گون و حتی متضاد م یتوانند بگیرند. با عنایت بهنظریه عمیق گرایی که به فرامطلق و فرانسبی بودگی توامان تمام پدیدارها و ساحات اندیشگانی بشری باورمند است، اخلاق نیزنه دانشی مطلق به شمار میآید و نه دانشی نسبی. فضایل و رذایل اخلاقی در تمام اقوام، ملیتها و فرهنگها و در هر زمان ومکانی دارای ساحت یا ساحات ثابت محدود معنایی بوده و این اشتراک معنایی نمایانگر این است که اخلا ق در ساحت ثابتخود فراقرارداد یست به عنوان م ثال عدالت در هر زمان و مکانی پسندیده بوده و هست و یا ستم به فرودستان همواره امرینکوهیده قلمداد میشود. اخلاق چه مثبت و چه منفی، افزون بر ساحت یا ساحات ثابت محدود معنایی، با حفظ و همراهی هموارهآ نها دارای ابعاد بیپایان متغیر معنایی در سیستمها و سنتهای گونه گون است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
آرش آذرپیک
دبیر اندیشکده کلمه گرایان و مسئول موسسه قلم سبز مرصاد- کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی- دانشگاه راز ی