مروری بر مولفه های حکمرانی در دریا و تحول مفاهیم آن در روابط بین الملل تا زمان معاصر

هدف اصلی من از مقاله پیشرو شناسایی مولفه های حاکمیت دریایی و تحول مفهوم حاکمیت دریایی در روابط بین الملل معاصر است. سوالات اصلی این پژوهش عبارت اند از: چه عناصری ساختار حاکمیت دریایی را تشکیل می دهند، حاکمیت دریایی و چرایی افزایش نقش حاکمیت دریایی در سیاست ابرقدرت ها و قدرت های منطقه ای. از پاسخ به این سوالات برای تایید فرضیه اتخاذشده استفاده می شود که نشان می دهد حاکمیت دریایی فرآیندی پویا است که از حوزه های وابسته به هم ازجمله قواعد قانونی، اقتصاد آبی، امنیت و عناصر محیطی تشکیل شده است. وابستگی متقابل افقی و عمودی و ارتباط متقابل آن ها در برخورد با اقیانوس ها، حکمرانی دریایی را ابزاری ضروری برای قدرت های ابرقدرت و منطقه ای برای دستیابی به منافع خود می کند.براساس مفروضات و هدف ارائه شده، ساختار مقاله به صورت زیر می باشد. در مقدمه نقش اقیانوس ها را در امور جهانی برجسته می کند و سوالات و فرضیه های تحقیق را ارائه می دهد. بخش دوم مقاله، مراحل اصلی گفتمان حاکمیت دریایی با تاکید بر فرآیند شکل دهی چارچوب مفهومی و اصطلاحی آن و تفاوت ها و شباهت های روش شناختی در تعریف حاکمیت دریایی بررسی می شود. بخش سوم نشان دهنده بعد عملیاتی مفهوم حاکمیت دریایی و مراحل فرآیند نهادینه سازی همکاری های دریایی بین دولت ها را ارائه می دهد. درنهایت، مطالعه موردی سیاست یکپارچه دریایی اتحادیه اروپا ارائه شده تا به عنوان نمونه ای از حکمرانی دریایی مدرن عمل کند. نتیجه گیری مقاله حاوی پاسخ به سوالات مطرح شده در تحقیق است.

کلیدواژه ها:

حاکمیت دریایی ، حقوق دریا ، امنیت ، ایمنی دریایی ، توسعه پایدار ، محیط زیست