فراترکیب ارائه مدل بازاریابی دردناک لذت بخش با استفاده از رویکرد پریزما

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 238

فایل این مقاله در 30 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_BUSIN-21-51_001

تاریخ نمایه سازی: 18 اردیبهشت 1402

چکیده مقاله:

هدف: در جهانی که هزاران نفر، میلیاردها دلار صرف خرید ارزش های لذت بخش می کنند و از درد دوری می جویند، بسیار عجیب است که تعداد مصرف کنندگان زیادی هستند که برای محصول یا تجربه هایی که باعث درد آن ها می شوند، حاضرند هزینه کنند، پژوهش های متعددی در زمینه بازاریابی دردناک لذت بخش انجام شده است که این پژوهش، با هدف ارائه فراترکیب ارائه مدل بازاریابی دردناک لذت بخش انجام گردیده است. روش: روش تحقیق پژوهش حاضر، ازنظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت، کیفی با رویکرد اکتشافی است. جامعه آماری این پژوهش، مطالعات شامل مقالاتی است که در زمینه بازاریابی لذت و درد به صورت مشترک یا مجزا صورت گرفته است. ابزار جمع آوری اطلاعات به صورت مرور نظام مند و مطالعات کتابخانه ای ادبیات و پژوهش های پیشین، با روش فراترکیب برای استخراج عوامل، انتخاب شده است. روش نمونه گیری نیز بر اساس معیارهای ورود و خروج روش پریزما  انتخاب شده است. یافته ها: در راستای پاسخ به سوالات پژوهش، ۳۲ مقاله مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت که منجر به استخراج ۱۱ مفهوم و  ۱۳۲ کد معنادار شد. شایان ذکر است به دلیل اینکه مفهوم درد لذت بخش مصرف کننده در ادبیات پژوهشی داخلی، جدید و ناشناخته به حساب می آمد، ابتدا پیشایندها و پیامدهای درد لذت بخش مصرف کننده، شناسایی و سپس با پیش زمینه شناختی که مخاطب نسبت به چگونگی پیدایش و آثار دردهای لذت بخش پیدا می کند، استراتژی های بازاریابی دردناک لذت بخش، تدوین و ارائه گردید. نتیجه گیری: باتوجه به یافته ها مشخص گردید که محرک های فرهنگی، اجتماعی، احساسی-شناختی، عصبی و فیزیولوژیک می توانند بنا بر شرایط محصول، محیط، بازاریابی و رویکردهای شخصی و اجتماعی مصرف کننده، موجب ایجاد دردهای لذت بخش گردند که شامل لذت های حسی، عصبی(خیال) و روانی(معنوی)، خواهد شد. به همین صورت، بازاریابی دردناک لذت بخش می تواند از طریق نورواستراتژی(استراتژی عصب محور)، بازاریابی هیجانی، تبدیل درد به لذت و تسهیل ادراک درد لذت گونه انجام پذیرد.

نویسندگان

حاجیه رجبی فرجاد

دانشیار گروه مدیریت منابع انسانی ، دانشگاه علوم انتظامی امین، تهران، ایران.

محمدامین ترابی

دکتری مدیریت بازرگانی، دانشگاه تهران، تهران، ایران