نقش تفکر انتقادی و خودکارآمدی در بهزیستی روانشناختی دختران بدسرپرست و بی سرپرست

زمینه و هدف: نوجوانان بدسرپرست و بی سرپرست نسبت به نوجوانان عادی به سبب شرایط خاص زندگی شان بیش تر در معرض خطر و مشکلات روانشناختی هستند؛ در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تفکر انتقادی و خودکارآمدی در بهزیستی روانشناختی دختران بدسرپرست و بی سرپرست انجام شد.روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش حاضر را همه دختران بدسرپرست و بی سرپرست که در سال ۱۴۰۱ در خوابگاه های شبانه روزی بهزیستی شهرستان سیرجان ساکن بودند، تشکیل می دادند؛ تعداد ۶۵ نفر از این دختران با روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به پرسش نامه های گرایش به تفکر انتقادی (CTDI)، خودکارآمدی عمومی (GSE-۱۷) و مقیاس بهزیستی روانشناختی (SPWB) پاسخ دادند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش گامبه گام استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشانداد که تفکر انتقادی و خودکارآمدی با بهزیستی روانشناختی در دختران بدسرپرست و بی سرپرست رابطه مثبت معناداری دارند (۰۱/۰(P<؛ همچنین تفکر انتقادی و خودکارآمدی می توانند در مجموع ۶۳ درصد از واریانس بهزیستی روانشناختی را در دختران بدسرپرست و بی سرپرست تبیین کنند (۶۳۵/۰= ۲.(Rبحث ونتیجه گیری: تفکر انتقادی با بهبود قضاوت های ذهنی و خودکارآمدی با احساس شایستگی در بهزیستی روانشناختی نقش دارند؛ بنابراین پیشنهاد می شود تا نتایج این پژوهش در اختیار مراکز نگهداری از کودکان بدسرپرست و بی سرپرست قرار گیرد تا در سازماندهی کارگاه های آموزشی و برنامه های پیشگیرانه موثر باشد.

کلیدواژه ها:

بهزیستی روانشناختی ، تفکر انتقادی ، خودکارآمدی ، دختران بدسرپرست و بی سرپرست