بررسی جامع راهبردهای نوین روش تدریس فراگیرنده محور ابتدایی

سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 169

فایل این مقاله در 11 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

EBRCCONF01_733

تاریخ نمایه سازی: 22 فروردین 1402

چکیده مقاله:

برای آنکه به وجود آمدن نظریه آموزش و پرورش شاگردمحور را به خوبی درک کنیم باید ابتدا آن را در بستر تاریخی خود بررسی کنیم. نیمه اول قرن بیستم، بدون شک متعلق به رفتارگرایی بود. این نظریه روان شناختی که توسط نظریه پردازانی چون جان واتسون، بی اف اسکینر و دیگران حمایت می شد، دیدگاهی مکانیکی و ماشینی نسبت به آموزش انسان داشتند. رفتارگرایان، رویکرد روان شناسانه خود را بر فلسفه جان لاک انگلیسی بنیان گذاشته بودند که ذهن انسان را لوحه ای سفید می دانست که فطرت نقشی در آن ندارد و زندگی اجتماعی خطوطی را بر آن لوحه نقش می زند که شخصیت و روش و منش انسانی را تعیین می کند. به این ترتیب رفتارگرایی، مدعی بود که می تواند افراد جامعه را تنها از طریق آموزش رفتارهای مناسب، به جامعه ای ایدئال و بدون کم و کاستی تبدیل کند زیرا اگر محیط زندگی انسان و عوامل بیرونی رفتار را بتوان کنترل کرد، پس می توان هر خروجی مورد نظری را هم انتظار داشت. اوج گیری رفتارگرایی و اقبال شدید روان شناسان و متولیان آموزشی به چنین رویکرد مکانیکی به آموزش، منجر به کنار گذاشتن بسیاری از دیدگاه های گذشته در مورد اصالت دانش و نقش فطرت و ذهن انسان در یادگیری شد. چرا که در این دیدگاه، یادگیری چیزی جز توالی رابطه محرک و پاسخ و شرطی شدن ذهن توسط تکرار رابطه بین علت و معلول یا به عبارت صحیح تر محرک و پاسخ نبود. همان طور که مشخص است این دیدگاه تنها بر آنچه قابل مشاهده و اندازه گیری است مبتنی شده بود بنابراین در این تئوری تنها رفتار یا برونداد قابل مشاهده و سنجش می توانست یادگیری را مورد ارزیابی قرار دهد. یا به قول رفتارگرایان یادگیری تغییر رفتار است.

نویسندگان

راضیه شکری

کارشناس آموزش ابتدایی دانشگاه ازاد واحد قائمشهر

عایشه سردوجی

کارشناس علو م تربیتی دانشگاه تربیت معلم گرگان

نجمه غلامیپور

کارشناس ارشد هوش مصنوعی دانشگاه آزاد دزفول

بهاره کلاه کج

کارشناس روانشناسی عمومی دانشگاه آزاد رامهرمز

فاطمه حاجی پور

دیپلم کاربرد کامپیوتر بوشهر دشتستان