تحلیلی پدیدار شناسانه بر درک وضعیت سواد رسانه ای در آموزش و پرورش ایران

اعتلای سواد رسانه ای مرهون پژوهش های علمی و سازمان یافته آن است. نقش اصلی که سواد رسانه ای در این میان ایفاد میکند، موضوع اصلی مقاله حاضر است که به منظور ارائه ی مدلی برای تبیین سواد رسانه ای دردوره متوسطه انجام گرفته. روش -پژوهش، سندکاوی و نظریه برخاسته از داده ها (نظریه مبنایی) و از نوع تحقیقات کاربردی، و ازنظر نوع داده ها کیفی ازنظر نحوه اجرا توصیفی است . جامعه ی آماری پژوهش حاضرشامل۲گروه است .نخست متخصصان سواد رسانه ای، برنامه ریزان آموزشی و معلمان سواد رسانه ای که درجلسات تخصصی شرکت کردند که از آن ها برای تعیین عناصر جهت طراحی مدل مطلوب، مصاحبه به عمل آمد. دوم کارشناسان سواد رسانه ای بودند که برای اعتبار مدل استفاده شد. حجم نمونه برای مصاحبه ۱۲ نفر برای اعتبار سنجی مدل ۳۵ نفر استفاده شده. روش تجزیه وتحلیل شامل سه مرحله ی کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام و به شیوه نظریه مبنایی در قالب شبکه ی مضامین پایه، سازمان دهی شد. یافته های پژوهش نشان می دهد مدل مدنظر شامل یک مضمون فراگیر و۷ مکانیزم سازمان دهنده است. که در آموزش وبرنامه ریزی کتاب سواد رسانه ایی به آن تاکید می شود.۱- مکانیزم های مدیریتی، ۲- مکانیزم های آموزش و تدریس، ۳- مکانیزم های اصلاح ساختار، ۴- مکانیزم صلاحیت های لازم تحول آفرینی در سواد رسانه ای، ۵- مکانیزم های یادگیری، ۶- مکانیزم توجه به کیفیت آموزش و۷- مکانیزم تحولات و چالش های پیش روی آموزش سواد رسانه ای. همچنین یافته های پژوهش حاکی از آن است که سواد رسانه ای دارای ۲ درون مایه مهم شامل نهاد آموزش و پرورش و صداوسیماست که به عنوان عوامل تاثیرگذار در زندگی مخاطبان موردتوجه است.

کلیدواژه ها:

برنامه ی درسی ، عناصر مدل سواد رسانه ای ، نظریه مبنایی