دیکانسترکتیویسم : از فلسفه به معماری
محل انتشار: دومین کنفرانس بین المللی معماری، عمران، شهرسازی، محیط زیست و افق های هنر اسلامی در بیانیه گام دوم انقلاب
سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 182
فایل این مقاله در 22 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
ICACU02_0344
تاریخ نمایه سازی: 13 اسفند 1401
چکیده مقاله:
همواره تعامل معناداری بین معماری و علوم انسانی مانند فلسفه ، روانشناسی و جامعه شناسی وجود داشته است . جریانهای فکری و به ویژه فلسفی بر معماری در زمان ایجاد آن تاثیر گذاشته است . این مقاله پژوهشی به بررسی جریان فلسفی »دیکانسترکشن « و ارتباط آن با معماری دیکانسترکتیوست می پردازد. ابتدا، این تحقیق اصول اساسی این فلسفه را که با کار ژاک دریدا آغاز شد، توضیح می دهد. سپس اصطلاحات و واژگان اساسی این فلسفه را تعریف می کند. سپس این پژوهش به شناسایی مفاهیم دیکانسترکشن می پردازد که به معماری منتقل شده و مبنای سبک های معماری دیکانسترکتیوست قرار گرفته است . پروژهها و ساختمانهای دیکانسترکتیوست در ابتدا تکه تکه و فاقد هرگونه منطق بصری به نظر می رسند. با این حال، آنها تحت اصول و مفاهیم فلسفه دیکانسترکشن متحد می شوند. »انتقال« مفاهیم دیکانسترکشن به معماری مستقیم و تحت اللفظی نبود. برخی از مفاهیم اصلاح و تغییر نام داده شد تا متناسب با معماری باشد. علاوه بر این ، معماران دیکانسترکتیوست نمادین به همه مفاهیم این فلسفه متعهد نبودند. آنها بر روی یک یا دو مفهوم در دیکانسترکشن تمرکز می کنند و آنها را به اصول اساسی سبک شخصی خود در معماری تبدیل می کنند که با آن شناخته شده بودند. پیتر آیزنمن بر مفاهیم حضور و ردیابی ، دانیل لیبسکیند بر مفهوم غیبت و فرانک گری بر تقابل های دوتایی و نمایش آزاد تمرکز کرد. سرانجام، یک معمار دیکانسترکتیوست به اندازه یک خواننده یا یک فیلسوف آزاد نیست . تمام کارهایی که می توان در زبان و فلسفه انجام داد یا به کار برد، در معماری قابل انجام و به کارگیری نیست .
کلیدواژه ها:
نویسندگان
علیرضا باغچیقی
دانشجوی کارشناسی ارشد
عطااله گوهری
دانشجوی کارشناسی ارشد