بازشناسی مفهوم انسان خدا در مجسمه های دوره کلاسیک یونان و بودیستی در هند با رویکرد انسان شناسی هنر
سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 680
فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
ARSCS11_036
تاریخ نمایه سازی: 2 اسفند 1401
چکیده مقاله:
انسان شناسان هنر بر این باورند که برای شناخت یک اثر هنری باید به دنبال درک معنا و مفهوم اثر، از دیدگاه خالق اثر بود. از دیرباز مجسمه ها در هنر، ابزاری مناسب برای ارتباط با مخاطب به شمار می روند. این آثار می توانند هم جنبه ای زیباشناسانه داشته باشند و هم معنا و مفهوم خاصی را انتقال دهند. بینش دینی و اساطیری یونان و هند، در هنر این تمدنها به ویژه مجسمه سازی تاثیر گذارد. آنان خدایان و اساطیر را در هیئتی انسانیمجسم می کردند. هدف از انجام این پژوهش با رویکرد انسان شناسی هنر، پاسخ به این پرسش است که معانی، معیارهای زیبایی شناختی و کارکردی مجسمه ها چیست و خدا یا خدایان چگونه در کالبدی انسانی ظهور می یابند؟ روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی و شیوه پردازش اطلاعات به صورت کتابخانه ای و رایانه ای است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که یونانیان برای خدایان و اساطیر صورتی انسانی در نظر می گرفتند. پیکره های خدایان از زیباترین نسبت های انسانی برخوردار بودند و در کمال زیبایی و تناسب تصویر می شدند. هدف هنرمندان یونانی خلق تصویری از انسان، به گونه ای بود که اثر دارای ویژگی ها و خصلت های فراانسانی باشد و فارغ از خصوصیات افراد عادی، جلوه ای ارزشمند و آرمانی از خدایان را به نمایش گذارد. هدف اصلی هنرمندان بودایی نیز این بوده است که از طریق تجسم گوهر انسان برتر که به عقیده آنان در بوداتجلی یافته، به یگانگی و سعادت کامل برسند. برای بوداییان هنر چهرهپردازی آرمانی، نقش آیینی و تربیتی دارد.
نویسندگان
فاطمه بزی
دانش آموخته کارشناسی ارشد پژوهش هنر، دانشکده هنرهای تجسمی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران