همبستگی و ارتباط ژنتیکی معنویت/مذهب و افسردگی: مطالعه در فرزندان و نوه های در معرض خطر خانوادگی بالا و پایین برای افسردگی

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 152

فایل این مقاله در 16 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

HWCONF11_024

تاریخ نمایه سازی: 26 دی 1401

چکیده مقاله:

رابطه بین رنج و رشد معنوی در زمینه روان درمانی معنوی گرا بسیار مهم و اساسی است. مسیر رشد مشترک بین رنجش وافزایش معنویت وجود دارد که به یک فرایند روانشناختی یکپارچه اشاره می کند که به نوبه خود زیربنایی مشترک با پایهژنتیکی در انسان دارد. همبستگی های احتمالی معنویت ژنتیکی و افسردگی در نمونه های جامعه شناسایی شده است. دراینجا برخی از کاندیداهای شناسایی شده از قبل را در نمونه ای از خانواده های که در معرض خطر افسردگی بالا و پایین قراردارند را بررسی میکنیم. خطر ابتلا به افسردگی کم است. فرزندان و نوه های افراد در معرض خطر بالا و پایین برایافسردگی، که در یک مطالعه طولی ۳۰ ساله چند موجی شرکت کردند، مورد ارزیابی قرار گرفتند. ۷ SNP (پلیمورفیسم هایتک نوکلئوتیدی) که از ۴ نامزد تک ژنی مرتبط با سیستم های دخیل در افسردگی و معنویت استخراج شده اند: سروتونین (۵ -HT۱B و ۵ - HT۲A)، دوپامین (DRD۲)، اکسی توسین (OT) و انتقال دهنده تاولی مونوآمین (VMAT۱). دوپامین (DRD۲)سروتونین (۵ - HT۱B)، انتقال دهنده آنها (VMAT۱) و اکسی توسین (OXTR) با سطح بالایی از اهمیت معنویت مرتبطبودند.یا مذهب (S/R) در گروهی که در معرض خطر خانوادگی پایین برای افسردگی قرار دارند. آلل مینور DRD۲ هم بااختلال افسردگی اساسی مادام العمر (MDD) و هم با معنویت در بیماران مرتبط بودگروه کم خطر افسردگی هیچ SNP باS/R در گروهی که در معرض خطر بالای خانوادگی افسردگی قرار داشتند، مرتبط نبود. OXTR با MDD مادام العمر درنمونه کامل همراه بود. ژن های دوپامین، سروتونین، ناقل وزیکولی آنها و اکسی توسین ممکن است با S/R مرتبط باشند.درافراد در معرض خطر خانوادگی پایین برای افسردگی. ژن های دوپامین ممکن است هم با S/R و هم با افزایش خطر افسردگیدر افراد کم خطر برای افسردگی مرتبط باشد، که نشاندهنده یک مسیر یا فیزیولوژی مشترک تا افسردگی خفیف تا متوسطاست. MDD با اکسی توسین در گروه های خطر مرتبط است. در گروه پرخطر، بیان فنوتیپی S/R ممکن است سرکوب شود.ارتباط مشترک DRD۲ توسط S/R و افسردگی، که عموما به طور معکوس مرتبط هستند، نیازمند تحقیقات بیشتر در موردمسیرهای فیزیولوژیکی رایج آنها و بیان فنوتیپی این مسیرها بر اساس استفاده و محیط است. این یافته ها ممکن است بهگونه ای تفسیر شوند که شواهد بیولوژیکی در حمایت از درگیر کردن رنج به عنوان فرصتی برای رشد معنوی در درمان ارائهدهند، همانطور که برای بسیاری از روان درمانی های روان درمانگرای موجود بنیادی است.

نویسندگان

فاطمه قهوه چی الحسینی

دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی اسلامی با رویکرد مثبت گرا ،دانشگاه آزاد اسلامی ،یزد ایران