نگاهی به دو اصطلاح عرفانی «ظاهر» و «باطن» در آثار ناصرخسرو و عزیزالدین نسفی
محل انتشار: دوفصلنامه زبان و فرهنگ ملل، دوره: 4، شماره: 8
سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 173
فایل این مقاله در 16 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_LCN-4-8_009
تاریخ نمایه سازی: 19 دی 1401
چکیده مقاله:
رویکرد تاویلی یکی از اصول ادبیات عرفانی در فهم پدیده های انتزاعی است. «ظاهر» و «باطن» به عنوان دو اصل بنیادین در شرع و تصوف اهمیت بسیاری دارند. تاویل گرایی از شاخصه های اسماعیلیه است و ناصرخسرو، به عنوان مبلغ این مذهب، بر این مسئله تاکید دارد و شریعت و معارف دینی را داری ظاهر و باطن می داند. عزیزالدین نسفی نیز به عنوان عارف و صاحب نظری نوآور، آمیزه ای از فلسفه و شهود عرفانی را در امر تاویل به کار داشته است. مقاله حاضر بنا به اهمیت این دو اصطلاح و با هدف تبیین نگرش های متشرعانه و متصوفانه به «ظاهر» و «باطن» نزد ناصرخسرو و عزیزالدین نسفی نگاشته شده است و ضمن بررسی نمونه هایی از آثار این دو بیان می دارد باوجود اینکه نزد ناصرخسرو باطن به طریق اولی مقدم بر ظاهر است و نزد نسفی ظاهر و باطن بدون هم معنا ندارد و گاه ظاهر از آن جا که قالبی برای باطن است اهمیت بیشتری می یابد، طریقت و شریعت در ژرف ساخت عبور از ظاهر و رسیدن به باطن امور، شاه راهی هم سو برای هدایت انسان ها در نیل به حق هستند.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
منصوره احمدی جعفری
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد صفادشت، تهران، ایران