نگاه فلسفی به جایگاه وتحولات علم کلام در دنیای مدرن

گسترش ابعاد مدرنیته زندگی انسان امروزی را تحت الشعاع قرار داده به طوریکه این امر موجب بازنگری رابطه انسان و دین شده است. در این راستا سیر تحولات کلام قدیم به کلام جدید نیز با موضوعات و مباحث نوین بیانگر رویارویی متکلمان دینی با مشکلات حاصله از رابطه انسان و مدرنیته است. وهمچنان شاهد هستیم اندیشه های کلامی در جوامع مدرن بسیار تاثیرگذار است در نتیجه این پرسش مطرح می شود که آیا با وجود اندیشه های فلسفی ومکاتب مختلف حاصل از آن چگونه جوامع جایگاه وجود کلام را برمی تابد و چه نسبتی بین تفکرات کلامی واعتقادات دینی وتفکرات فلسفی وجود دارد؟ از این رو در این پژوهش، گذر تاریخی اندیشه های فلسفی مبنا قرار گرفته و علم کلام با معیار نظریه های فلسفی در بستر رویدادهای تاریخی سنجیده میشود. و این یعنی اثبات نیاز به کلام در جهان مدرن از طریق مولفه های خود مدرنیته. برای این منظور مباحث مختلف کلام در ارتباط با فلسفه مورد بررسی قرار گرفته و مباحث مرتبط با بحث گردآوری شده، تحلیل می گردد جستجوی محقق برای یافتن پژوهش هایی در این باب نتیجه ای به همراه نداشته و این مطلب دال بر نوآوری و تازگی این موضوع دارد. گردآوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته و روش کار توصیفی-تحلیل می باشد.

کلیدواژه ها:

الهیات ، علم کلام ، مدرنیته ، دین ، فلسفه