رابطه آموزش و اثربخشی سازمانی با توجه به نقش تعدیل گر فرایند مدیریت دانش در شرکت های تولیدیشهرک صنعتی

عصر حاضر را می توان زمان مدیریت نامید؛ چرا که مدیران در این عصر بایدتغییرات را مدیریت کنند و دگرگونی تنها واقعیتی می باشد که می توان بهآن توجه کرد . دراین دوره همه چیز از جمله مفهومها ، ارزش ها ، روشها و فرآیندها در حال تغییرهستند . به عبارت بهتر ، محیط کنونی بنگاه ها به حالتی می باشد که دگرگونی و عدم اعتماد به تنها جزء اساسی و خصوصیت کارکردی آن تبدیل شده است . در این محیط که تحت تاثیر رفتار انسانی بوده و تحول در احتیاج ها به صورت پیوسته اتفاق می افتد ، کامیابی سازمانها در گرو آگاهی از محیط و حرکت های پیرامون اداره می باشد . در این جهت ، بدونتردید اداره ها و مدیرانی به پیروزی و اثربخشی دست خواهند یافت که افزون بر شناسایی محیط ، کارکردها و خصوصیت های درون سازمانی خودشان را نیز برای رویارویی با تغییرات آماده سازند .(آقائی و همکاران، .(۱۳۹۰ هدف حقیقی همه اداره ها ارتقا اثربخشی و کارایی می باشد . امروزه نکته به وضعیت کیفی فعالیتها باعث برتری اثربخشی وکارایی گشته است (رضایی صوفی وهمکاران، .(۱۳۹۱ در حقیقت اثربخشی مقصدی است که همه تلاشهای سازمانی در راستای رسیدن به آن شکل می گیرد و آن پدیده ایچند ب۴عدی می باشد که در تحلیل و بررسی آن الزاما باید به ابعاد و عوامل سازمانی و ساختاری و انسانیبه شکل همزمان تو۶جه شود . در زمینه عوامل موثر بر اثربخشی سازمانی تحقیقات متفاوتی شکل گرفته و نتیجه های مختلفی نیز حاصل گردیده است. ( الوانی و همکاران، .(۱۳۸۷ این تحقیق نیز به دنبال بررسی رابطه آموزش مهارت های کارکنان بر اثربخشی سازمانی در شرکت های تولیدی شهرک صنعتی رشت با توجه به نقش تعدیل گر فرایند مدیریت دانش می باشد. در این فصل ابتدا به بیان مساله و ضرورت و اهمیت تحقیق پرداخته خواهد شد و سپس پیرامون چارچوب نظری تحقیق، اهداف، سوالات و فرضیه های تحقیق مطالبی عنوان می گردد. و در انتها با تعریف نظری و عملیاتی متغیرها و بیان قلمرو تحقیق این فصل پایان می پذیرد.