بررسی جایگاه افغانستان در استراتژی امنیت ملی امریکا از منظرحقوقی و سیاسی

افغانستان دولت حائل میان روسیه و اقیانوس هند و راه ترانزیت کالا از جنوب آسیا به آسیای مرکزیو اروپا از دیرباز در نظریات ژئوپلتیک اهمیت ویژهای داشته به طوری که مورد توجه قدرت های بزرگاست. با طرح دکترین انزواگرایی مونروئه در سال ۱۸۲۳ ، آمریکا تا جنگ جهانی اول وارد تحولاتبین المللی نگردید. قدرت هژمون آمریکا و نقش حیاتی این کشور در جهان به عنوان ایجاد کننده نظمنوین جهانی و از طرفی حضور پررنگ آمریکا در خاک افغانستان طی چهارده سال اخیر که سرانجاممنجر به انعقاد پیمان امنیتی کابل- وشنگتن در زمان دولت اشرف غنی شد، مولفین را بر آن داشت تا به اهداف و پیامدهای سیاست خارجی آمریکا در انعقاد این پیمان و تاثیر آن در امنیت منطقه وجمهوری اسلامی ایران بپردازند. با خروج ایالات متحده آمریکا از انزواگرایی و ورود به صحنه نظامبین الملل، این کشور نیز نه تنها با پی بردن به شاخصه های مادی ژئوپلتیک افغانستان، سیاست هایخود را در این منطقه تنظیم نموده. ما در این پژوهش به پاسخ به این پرسش هستیم که سیاستخارجی آمریکا نسبت به افغانستان را بر اساس شاخصه های ژئوپلتیک در دوره های مختلف به چهصورت بوده است؟ بعد از حادثه یازده سپتامبر این بهترین فرصت برای ایالات متحده بود تا با حضورخویش در این منطقه استراتژیک، منافع دراز مدت خویش را پیگیری و با مبارزه ریشه ای با تروریسمو کشت و قاچاق مواد مخدر در جهت اجرای طرح خاورمیانه بزرگ و دموکراتیزه کردن منطقه، رویایحکومت جهانی لیبرال دموکراسی را به حقیقت نزدیکتر کند.

کلیدواژه ها:

افغانستان ، آمریکا ، جنگ علیه تروریسم ، سیاست آف- پاک ، ژئوپلتیک