چگونه توانستم مشکل ناسازگاری (بی نظمی و بهانه جویی) دانش آموز (علی ح) راکاهش دهم

موضوع این پژوهش ناسازگاری از نوع بهانه جویی وبی نظمی در یک دانش آموز می باشد. جامعه آماری پژوهش یک کلاس ۳۲ نفره پسرانه و نمونه یک دانش آموز انتخاب گردیده است . روش جمع آوری اطلاعات مشاهده ،مصاحبه و اسنادی است . معلمان در برابر اختلالات رفتاری دانش آموزان به شکل های متفاوتی از خود عکس العمل نشان می دهند اما راه منطقی و بهتر این است که ابتدا مشکل و ریشه های آن شناسایی شود سپس به صورت عملی مورد بررسی قرار گیرد .بعد از آن راه حل هایی انتخاب گردیده و مناسب تشخیص داده شده است به صورت عملی پیاده شود و اقدام به رفع مشکل گردد. کودکان ناسازگار کودکانی هستند که از هوش عادی و یا حتی از هوشبهر بالایی برخوردارند ولی رفتار غیر عادی و نابهنجار دارند و به طور عادی قادر به حفظ رابطه با فرد دیگر نیستند. نمونه مورد پژوهش دانش اموز دارای ناسازگاری از نوع بهانه جویی وبی نظمی بوده است . چنین دانش آموزانی به سبب ضعیف بودند مورد بی مهری قرار می گیرند که نباید اینگونه باشد. یکی از دلایل مهم چنین رفتاری از سوی این دانش آموز و چنین دانش آموزانی نیاز به توجه است . حل مسائل و مشکلاتی که در روند آموزشی کلاس اخلال ایجاد می کنند در اولویت قرار دارد و رفع این مشکل مقدم بر آموزش است . روش کار به صورت ترسیم مفاهیم و تجزیه و تحلیل داده هاست پس از ریشه یابی علت این مشکل بررسی رفتار دانش اموزبه طور ملموس تشریح ،طریقه ی یادگیری رفتار ناسازگاری ،رشد و مراحل آن و شیوه رفتار والدین انتخاب شد.هم چنین عوامل ایجاد رفتار تشریح شد.پس از به کار بردن راهکارهای موجود و مشاهده رفتار مشخص گردید که نقش عوامل ایجاد این رفتار بسیار در سر زدن رفتار تاثیر داشت و با کنترل این عوامل و کاربست راهکارهای مطرح شده رفتارهای دانش آموز بهبود یافته و رفتار مورد نظر به میزان کمتری روی می دهد. ازدلایل موفق و مثبت بودن حل این مسئله می توان به ارتباط و تعامل مناسب بین من و معلم و بین معلم و والدین و استفاده از راهکارهای مناسب در اندازه منطقی می توان نام برد.

کلیدواژه ها:

ناسازگاری ، مدرسه ، دانش اموز