نقد داستان «یوسف آباد؛ خیابان سی وسوم» اثر سینا دادخواه بر مبنای مولفه های رمان شهری

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 169

فایل این مقاله در 28 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_PARSI-12-1_012

تاریخ نمایه سازی: 7 آبان 1401

چکیده مقاله:

رمان شهری یکی از انواع ادبیات داستانی است که نویسنده طی آن تلاش می کند تا از ظرفیت محیط های شهری برای شکل دهی به روایت سود جوید. در این نوع از رمان شهر به مثابه کلیتی است که سایر عناصر همچون شخصیت ها، کنش ها، طرح و کشکمش ها را در برمی گیرد و مکان شهری از حالت خنثای محل روی دادن حوادث به درمی آید و به عنصری معناساز مبدل می شود. نظریه های مختلفی به بررسی نسبت شهر و روایت پرداخته اند که عمده ترین آنها دیدگاهی است که فضای شهری بازتاب یافته در داستان ها را به مثابه جلوه فیزیکی فرایند مدرنیزاسیون می داند و از این رهگذر به نقد مدرنیته و مظاهر آن می پردازد. وجود تلقی های مختلف از این نوع ادبی باعث گردید تا در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، متن داستان «یوسف آباد؛ خیابان سی وسوم» اثر سینا دادخواه به عنوان یکی از نمونه های متمایز روایت های شهری مورد بررسی قرار گیرد تا پس از استخراج و دسته بندی شگردهای به کاررفته در این اثر، به مولفه های تمایزبخش این نوع رمان از سایر رمان ها دست یابیم. در این مسیر از دیدگاه های کوین لینچ نظریه پرداز حوزه برنامه ریزی شهری در تقسیم بندی عناصر شهری نیز استفاده شده است. نتایج نشان می دهد استفاده از خاطره مکانی شخصیت ها، اشاره به جزئیات مکان های شهری در فرایند روایت گری، ایجاد هم نوایی میان احساسات شخصیت ها با مکان ها، بازی معناسازانه با نام مکان های شهری و کاستن از بعد عینی و افزودن بر بعد انتزاعی مکان ها ازطریق بارش ابر احساسی شخصیت ها بر آنها، ازعمده ترین شگردهای خلق روایت شهری در اثر یادشده محسوب می شود. شگردهایی که می توانند به عنوان الگویی برای سایر نویسندگان در مسیر خلق رمان های شهری به شمار آیند.

کلیدواژه ها:

روایت ، رمان شهری ، سیمای شهر ، رمان یوسف آباد خیابان سی وسوم

نویسندگان

ایوب مرادی

دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران