رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و افسردگی زنان دانشجو در دوره طلاق

در دهه های گذشته خانواده به شکلی فزاینده در معرض تهدید قرار گرفته و به تدریج با تنزل کارکردهای زیستی، اجتماعی، شناختی و عاطفی خانواده، اعضای آن نسبتااحساس رضایت مندی خود را از دست داده اند. کاهش تدریجی رضایت مندی اعضای خانواده، ابتدا موجب گسستگی روانی و سپس گسستگی اجتماعی و مواردی نظیر افزایش طلاق گردیده است (فاتحی و نظری، .(۱۳۹۰ طلاق به معنی فروپاشی مهمترین نهاد جامعه پذیری خانواده و شیوه های نهادی شده و تحت نظارت سازمان های اجتماعی در راه پایان دادن به پیوند زناشویی است (حسنی، هدایتی و محمدزاده،.(۱۳۹۶ این پدیده دارای اضلاع متفاوتی است؛ نخست آنکه یک پدیده روانی بوده و بر تعادل روانی نه تنها دو انسان، بلکه فرزندان، بستگان، دوستان و نزدیکان آنها اثر می گذارد. دوم، پدیده ای اقتصادی است، چراکه به گسست خانواده به عنوان یک واحد اجتماعی می انجامد (نبوی و همکاران،.(۱۳۹۵ و یک پدیده اجتماعی است؛ به این معنا که علل و زمینه های اجتماعی موجود و ساختار جامعه میتواند سبک از هم گسستگی خانواده شود (حسینی، رضاپور و ساعتلو،.(۱۳۹۴ شواهد موجود گویای آن هستند که امروزه افزایش نامعمولی در آمار طلاق مشاهده می گردد، به طوری که چهارمین رتبه طلاق را در جهان داشته است (اخوی و همکاران،. (۱۳۹۶ زنان یکی از عناصر اصلی خانواده هستند، بنابراین در جهت سلامت آنان و بکار بستن راهبردهایی جهت روبرو شدن با مشکلات و چالش هایی که پیش رو دارند ضرورتی انکارناپذیر است. هدف پزوهش حاضر بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و افسردگی زنان دانشجو در دوره طلاق می باشد.

کلیدواژه ها:

طرحواره های ناسازگار اولیه ، افسردگی ، دوره طلاق ، زنان دانشجو