در ابتدای قرن بیستم میلادی همزمان با پیشرفت علم و تکنولوژی، هنر و سبک های هنری نیز رشد خیره کننده ای داشتند که در این میان هنر
بازیگری هم استادان بسیاری را به خود دیده است که این علم را مدون و مکتوب کرده اند. این استادان بر حسب بازخوردی که از زمانه خود و اساتید ماقبل خود گرفته بودند و تجربیات خودشان در حوزه
بازیگری مخصوصا تئاتر، متدهایی را به وجود آوردند تا هنر
بازیگری هم مانند علوم و حرف دیگر ارتقاء بخشند. در این بین استانی سالوسکی بزرگترین استادان، و بقیه پیروان او بودند که هر کدام گوشه ای از سیستم او را مورد بازنگری، ارتقاء و نقد قرار دادند و متد خود را بر حسب نیاز جامعه به رشته تحریر درآوردند. در این مقاله سعی شده است تا قسمتی از این روند شکلگیری متدهای
بازیگری از استانی سالوسکی تا
میخاییل چخوف و
متد اکتینگ مورد بررسی قرار گرفته و تاثیراتشان روی هم را پیدا کرده و از لحاظ روانشناسی مورد تحلیل قرار بگیرند. در آخر به این نتیجه میرسیم که
سیستم استانیسالوسکی و دیگر متدها از جنبه هایی یکدیگر را تکمیل کرده اند اما از جنبه هایی دیگر مانند روانشناسی مورد نقد هستند.