روایت و جایگاه آن در ادبیات و هنر عرفانی

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 312

فایل این مقاله در 19 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

MATNPAGOOHI11_047

تاریخ نمایه سازی: 23 شهریور 1401

چکیده مقاله:

تحلیل و بررسی کانون روایت و شگردهای روایی در آثار داستانی، استعدادها و قابلیت هاییرا نشان می دهد که به کشف ساختار منسجم و دقیقی از روایت اثر منتج می گردد؛ برهمین اساس، تشخیص گوناگونی کانون های دید، شکل های مختلف ارتباط راوی باکانون ساز و زاویه دید از اهمیت فراوانی برخوردار است. به نظر پژوهشگران منشاروایت هایی که از جهان وجود دارد عواملی مانند اساطیر، ادیان، تاریخ، ادبیات و یافته هایعلمی است. بعضی از نظریه پردازان باور دارند که نخستین روایت ها از اساطیر سرچشمهگرفته اند. روایت های اساطیری سعی داشتند چیستی و چرایی جهان را برای انسان توضیحبدهند. بسیاری از محققان انسان را ذاتا حیوانی قصه گو می دانند که می کوشد هر چه راکه پیرامونش وجود دارد در قالب داستان بریزد تا آشفتگی ها و پراکندگی های دنیایش راسر و سامان بدهد. گروهی نیز معتقدند نیاز ناگزیر ما به ارتباط انسانی، موجب شده کهداستان گویی بخش جدایی ناپذیری از هویت انسانی شود. انسان با داستان دنیایی پیدامی کند که می تواند آن را با دیگران به اشتراک بگذارد. یکی از انواع تکنیک های روایی کهمی توان بر اساس آن توانمندی های داستان پرداز را در شکل دهی به ساختار و نظام رواییاثر داستانی سنجید، نظریه کانون روایت ژرار ژنت است که در آن به بررسی دو مقوله وجهو لحن روایت پرداخته می شود. در این پژوهش که به شیوه استقرایی به بررسی گونه هایمختلف کانون دید از نظر ژرار ژنت پرداخته می شود.

نویسندگان

علی حریری

دانشجوی کارشناسی ارشد (پژوهش هنر) دانشکده هنرهای تجسمی،پردیس هنرهای زیبا،دانشگاه تهران،تهران