تحقق یافتن عدالت اجتماعی در جامعه با پرداخت مالیات

سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,079

فایل این مقاله در 8 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

MMEA01_0240

تاریخ نمایه سازی: 23 خرداد 1401

چکیده مقاله:

مالیات یک جنبه اساسی از زندگی مدرن است. بودجه هایی که دولتها از مالیات بدست میآورند، برای ارائه خدمات ضروری و کالاهای عمومی، پرداخت می شود.لذا تمایل افراد به پرداخت مالیات، نقش مهمی در ایجاد رفاه اقتصادی و اجتماعی هر کشوری دارد. تمکین مالی اتی معمولا به عنوان درجه ای است که فردیا یک سازمان، از قوانین و مقررات مالیاتی، پیروی میکند. یکی دیگر از اصول کلیدی در ادبیات موجود، این است که تمکین مالیاتی از سوی مالیات دهندگان،زمانی اجرایی میشود که قوانین و مقررات مالی مربوطه، به وضوح، مشخص شده و در دسترس باشد. با این حال در واقعیت، چنین نیست. لذا پرداخت مالیاتبه عنوان یک هزینه اجتماعی یکی از عوامل رشد و توسعه جوامع بشری است و موجب رونق اقتصادی و ارتقای شاخص های آن، افزایش رفاه و خدمات عمومی،عمران و آبادی و پیشرفت کشور میشود. با وصول مالیات عادلانه از مودیان در جامعه ای با اقتصاد شفاف، میتوان بسیاری از مشکلات اجتماعی و اقتصادیکشور از جمله کسری بودجه ناشی از درآمدهای ناپایدار و با نوسان فروش نفت خام، تورم، بیکاری و نارضایتی های اجتماعی را رفع کرده و ضمن جلوگیری ازفرار مالیاتی، زمینه ساز تحقق عدالت مالیاتی ودر نهایت عدالت اجتماعی شد؛ زیرا دولت با وجود اعتبار و تامین بودجه ناشی از درآمدهای پایدار مانند مالیاتاست که میتواند وظایف و مسولیتهای خود در قبال جامعه را ایفا نموده و موجبات رضایت خاطر و رفاه شهروندان را فرآهم آورد. حسن عدالت به جهتفطریبودن آن، همیشه مورد توجه مردم و مکاتب الاهی و بشری بوده است. اسلام در جایگاه دین کامل و خاتم، این آموزه را در همه ابعاد زندگی بشری موردتاکید فراوان قرار داده است. عدالت اقتصادی، به معنای مراعات حقوق اقتصادی در حوزه رفتارها و روابط اقتصادی است. این امر به صورت هدف اقتصادی،هنگامی به طور کامل محقق می شود که هر یک از افراد جامعه، به حق خود از ثروت و درآمدهای جامعه دست یابند . از دیدگاه اسلام، منشا حق برای انسانهادو امر است: کار و نیاز. براساس میزان کار و تلاش، حق انسان نسبت به ثروت و دارایی جامعه بالفعل می شود. همچنین انسانهای نیازمند که توان کار ندارند،نیازشان حق آنها را درباره ثروتها و دارایی جامعه بالفعل میکند؛ و بر حکومت و ثروتمندان لازم است که نیاز آنها را در حد متعارف برطرف کنند. همهانسانها در بهره مندی از نعمت های الاهی باید دارای فرصت و شرایط مساوی باشند؛ گرچه بعد از تقسیم فرصت ها به نحو مساوی، اگر گروهی به دلیل استعدادو تلاش زیادتر، از نعمت ها بیشتر بهره مند شود، این امر خلاف عدالت نیست.

نویسندگان

کریم کاظمی

دانش آموخته کارشناسی ارشد حسابداری، کارمند شرکت نفت و گاز غرب، ایلام، ایران

سیدمجتبی موسوی

مدرس مدعو دانشگاه، گروه حسابداری، دانشگاه علمی کاربردی، ایلام، ایران