سخن سردبیر؛آسیب های پژوهش

سال انتشار: 1392
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 106

فایل این مقاله در 6 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_PUBLIJ-19-2_001

تاریخ نمایه سازی: 22 خرداد 1401

چکیده مقاله:

پژوهش امر مقدسی است که گاه به خاطر عدم آگاهی از اهمیت آن مورد سوء استفاده قرار می گیرد. در کتاب های روش تحقیق کارهای بسیاری را جزو پژوهش قلمداد می کنند مثل اینکه اگر کاری مربوط به گذشته بوده و شما آن را به صورت جدید منتشر کنید و یا اگر زبان آن را تغییر دهید و مناسب فهم مخاطب نمائید و یا ترجمه کنید پژوهش تلقی می کنند.البته، در بسیاری از موارد ترجمه را به عنوان یک کار عالمانه تلقی می کنند به شرطی که منتقدانه باشد و در این صورت از خود تالیف اهمیت بیشتری دارد. اما آنچه مهم است این است که در امر پژوهش بحث تولید و ترویج با هم مخلوط شده اند. البته باید دانست که در فضای پژوهشی ارزش ترویج که توزیع هم زیرمجموعه آن است کمتر از تولید نیست و ترویج از ارزش فراوانی برخوردار است اما بحث اصلی این است که آیا می توان نا پژوهش بر آن نهاد یا خیر؟ به نظر می رسد که در دنیای امر که دنیای پیشرفت های گوناگون است در این زمینه دو کلمه تحقیق و توسعه یا همان R;D آنچنان به هم بافته شده اند که گاه یکی به جای دیگری هم به کار می رود در حالیکه این دو یکی نیستند. تحقیق کاری است که سرانجام به تولید می انجامد اما توسعه، آن را ترویج می دهد یا برعکس ترویج باعث توسعه می شود و آن را همگانی می کند. در جهان امروز که جهان فن آوری است مثلا پدیده ای تولید می شود و سرمایه گذاران اغلب آن را برای سود بیشتر ترویج می کنند و با انواع و اقسام ابزارها و امکانات از روی واقع نمایی و یا مبالغه همگانی می کنند. بدیهی است کار دوم دیگر تحقیق نیست و بیشتر اجرا و اجرائی کردن است اگر چه برای هر چه بهتر کردن تاثیر و نفوذ و اجرای آن ممکن است متوسل به تحقیق شوند. در کارهای پژوهشی، به ویژه مقاله نویسی و ارائه آن به مجلات برای چاپ هم این مشکل وجود دارد. چه بسیار مقالاتی که به عنوان مقالات پژوهشی نوشته می شود که در واقع تولید نیست بلکه نوعی ترویج و توسعه است. برای مثال در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی وقتی با ابزار لیب کوال و یا سروکوال تحقیقی برای اولین بار در یک کتابخانه انجام می شود، موارد مشابه بعدی آن دیگر نمی تواند تحقیقی بکر باشد بلکه نوعی تسری و ترویج یک تولید و یا تسری تحقیق به کارهای موارد مشابه دیگر است. می گویند می گویند تحقیق باید به دنبال نیاز باشد اما بسیاری اوقات اتفاق می افتد می افتد که بدون توجه به نیاز، محققی صرفا با توجه به میل شخصی، خود را برایبا انگیزه پیشرفت در امور علمی و یا تحقیق کاری را شروع می کند در حالیکه معلوم نیست که آیا آن مورد پژوهشی در واقع بر اساس نیاز واقعی باشد است یا خیر. از این بدتر اینکه گاه پژوهش های اینچنینی به مشکل ها می افزایند. مثلا در محیطی که مشکلی وجود نداشته، گاه با تحقیقی از این نوع، اگر از سر صرافت باشد مشکل آفرین خواهد بود. این امر یادآور داستان «آخوند خدا بد نده» می شود که در آن مکتبی های سابق برای اینکه درس را تعطیل کنند با تکرار اینکه آخوند مریض است او را متقاعد کردند که مریض است و سرانجام کلاس درس را تعطیل کردند. از این رو پژوهش باید برخاسته از نیاز باشد و نیاز را کسی درک می کند که در آن محیط بوده باشد و خود با مشکلات دست و پنجه نرم کرده باشد و ضرورت تحقیق را که اغلب دست کم گرفته می شود را لمس نموده و به دنبال چاره و راه حل باشد. اینکه از روی بی موضوعی صرفا ادعا کنیم که خوب تاکنون در این مورد و با این ایده شکل هنوز تحقیقی انجام نشده است توجیه مناسبی برای اقدام به کار پژوهشی نیست. در این مختصر به نظر می رسد که بسیاری از تحقیقات، به یک یا چند عارضه زیر دچاراند که به اختصار عبارتند از : ۱. مشابه گرایی. همانطور که گفته شد، در اغلب موارد مشاهده می شود که دانشجویان با عوض کردن جامعه پژوهش همان کاری را می کنند که دیگری در جا و مکان دیگری انجام داده است. اگر چه به فرض درک ضرورت این کار، کار بدی نیست اما بیش از آنکه تحقیق باشد از نوع ترویج و آزمایش آن در محیط دیگر است. ۲. تقلیدگرایی. یکی از آفات پژوهش های ما، تقلید از دیگران و به ویژه مشابه های خارجی است. موضوعی را در مقاله ای می خوانیم و هوس می کنیم که آن را در اینجا هم بیازمائیم بدون آنکه به مقتضیات این تحقیق، زمینه فکری و فرهنگی، و نیاز آن در جامعه، تحقیق مقدماتی و میدانی انجام داده باشیم. ۳. تازه گرایی. به این معناست که بسیاری از دانشجویان در توجیه موضوع خود اشاره می کنند که این کار تازه ای است و تاکنون انجام نشده است و به ویژه در نوآوری و یافته ها که بخش ضروری مقالات است آن را ذکر می کنند. از این حیث من آن را تازه گرایی به جای نوگرایی نامیدم تا نشان دهم که صرف تازه بودن بدون توجه به جنبه های زمینه ای – که امروزه حتی در کشورهای غربی و پیشرفته هم مورد توجه قرار گرفته است- نمی تواند توجیه کافی برای انجام پژوهش باشد. ۴. کلی گرایی. یکی از آفت های پژوهش در بعضی موارد کلی گرایی است. البته منظور، کل گرایی در برابر فردگرایی مورد علاقه پوزیتیویسم نیست زیرا پوزیتیویست ها هم با کل گرایی مخالف بودند ولی امروز در قالب پژوهش کیفی به آن توجه ویژه شده است. بلکه منظور این است که گاه موضوع آنچنان کلی انتخاب می شود که حاصل آن را کمتر کسی می تواند مورد استفاده قرار دهد. مثلا اگر کسی بخواهد مسائل فرهنگی جامعه ایران را در قالب یک مقاله بررسی کند بدیهی است که به کلی گویی پرداخته است. ۵. نادیده گرایی. نادیده گرایی آفتی است که محققان داخلی اغلب گرفتار آن هستند به این معنا که آنها آثار دوستان و همکاران خود را نمی بینند و از کنار آن رد می شوند. در حالیکه انصاف در امر پژوهش این است که به همه افکار نو پژوهشی که توسط هموطنان و بویژه همکاران عرضه می شود توجه گردد و مورد استفاده قرار گیرد. ۶. بی انصاف گرایی. در ادامه مورد قبل گاه پژوهش دیگران دیده نمی شود و گاه اگر دیده شود به جای نقد سالم، با غرض با آن برخورد می شود. در یک جامعه سالم پژوهشی باید نظرات دیگران را دید و شنید؛ چنانچه مرتبط است به ذکر آن پرداخت و افراد را در اظهارنظر تشویق کرد. اگر ایراد دارد ایراد آن منصفانه ذکر شود و در ضمن محاسن آن هم نادیده گرفته نشود. اگر چنین سنتی رواج پیدا کند چه بسا گفت وگوهای سالم که در جامعه شکل می گیرد و این، خود، که خود باعث توسعه دانش می شود. ۷. بیگانه گراییبیگانه گرایی. یکی دیگر از عیوب پژوهشی جامعه ما توجه بیش از حد به بیگانگان است. ما ترجیح می دهیم به گفتار بیگانگان هر چند آنها را نشناسیم و یا کم بشناسیم بیشتر استناد کنیم و از قول آنها شاهد مثالی بیاوریم ولی از محققان و نیز دانشجویان داخلی کمتر استناد بیاوریم. حتی اگر با دید منصفانه گفتار همکاران و هموطنان خود را بیاوریم و با ذکر محاسن آن را هم نقد کنیم قطعا باعث رشد تحقیق در کشور شده ایم. ۸. رقابت گرایی. رقابت گرایی که از آن به سیاست گرایی و یا مدرک گرایی هم می توان یاد کرد این است که تحقیق به منظور مقابله یا رقابت با فرد و یا گروه خاصی انجام شود. البته رقابت امری مطلوب است اما از آنجا که پژوهش باید برخاسته از نیاز باشد، چنانچه مسئله رقابت در آن داخل شود کیفیت را تحت تاثیر قرار می دهد و پژوهش به جای آنکه برای رفع نیاز باشد به اصطلاح برای رو کم کردن رقیب خواهد بود. رقابت هایی که اکنون برای هر چه بیشتر کردن مقالات در ISI و مانند آن می شود اگر صرفا به خاطر خود نشان دادن و یا کم نیاوردن از دیگران و قرارگرفتن در رده بالای شمارش مقالات باشد ارزش کار تحقیقی را پایین می آورد. در سطح دانشگاهی هم گاه تحقیق به خاطر رقابت بر سر به دست آوردن اعتبارات، ترفیع و ارتقاء است و بدیهی است که اصلهدف پژوهش به منظور رفع نیازهای واقعی فردی و اجتماعی تحت الشعاع تحت الشعاع قرار می گیرد. ۹. آمارگرایی. سنت پوزیتیویسم با آنکه در غرب مورد چالش شدید قرار گرفته است در کشور ما وثوق رونق خود را هنوز حفظ کرده است. اینکه تحقیق حتما باید جدول و آمار داشته باشد برای بسیاری حتمی است. البته درست است که وقتی آمار و ارقام در مقاله ای باشد انسان زودتر دستگیرش می شود که مولف چه می خواهد بگوید اما صرف دادن آمار نمی تواند حقایق پژوهش را عیان سازد. آمار ابزاری است که هر محققی می تواند به نفع خود آن را توجیه کند. آمار بدون توجه به تحلیل و عنایت به کیفیت چه مشکلی را می تواند حل کند ضمن اینکه به صحت رسیدن به آن آمار، خود مقدمه ای برای تحلیل فراهم می کند. ۱۰. نقل قول گرایی. در اینکه در تحقیق و پژوهش باید به آثار دیگران توجه شود شکی وجود ندارد اما افراط در آن گاه پژوهش ها و به ویژه پژوهش دانشجویی را به جمع آوری یک سری نقل قول ها و چپاندن چسباندن آن در کنار هم تبدیل می کند. البته در این کار خطر نقل مستقیم و غیرمستقیم و عدم رعایت مقررات آن هم وجود دارد. ۱۱. ناتحلیل گرایی. ناتحلیل گرایی به عنوان آفتی برای پژوهش های ما، به این معناست که بسیار دیده می شود که پژوهش صرفا جمع آوری نقل قول هاست که اگر با دقت به آن نگریسته شود و قرار باشد نقل قول ها جمع آوری شود چیزی برای پژوهشگر باقی نمی ماند. گاه انصاف تا به آنجاست که مثلا فصل با گیومه نقل قول شروع می شود و به آن ختم می شود که اگر نقل قول ها حذف نشود «واو» عطف آن از محقق باقی می ماند. ۱۲. نامخاطب گرایی. یکی از نقائص پژوهش های ما عدم توجه به مخاطب است. این عدم توجه گاه به لحاظ موضوع و محتوای ارائه شده است که معلوم نیست برای چه گروه و سن و دسته ای نوشته شده و گاه به لحاظ نگارشی مشکل دارد و سطح نگارش و یا ادبیات مورد استفاده قابل فهم برای مخاطب یا مخاطبان فرضی نیست. ۱۳. استنادگرایی. بسیاری پژوهش را با استناد های آن ارزیابی می کنند و این خود سبب می شود که محققان بیش از حد به استفاده از استناد روی آورند و چنین تصور کنند که هر چه استناد بیشتر باشد مقاله معتبرتر است. البته استناد در حد معمول هم لازم است و هم مطلوب ولی باید با افراط در آن مقابله شود زیرا آنچه در تحقیق مهم است نوآوری و تولید فکر جدید است که باید پشتوانه قوی هم داشته باشد. در استنادها هم باید به سرچشمه توجه شود تا به واسطه ها، تا استحکام کار بیشتر گردد. ۱۴. ناکاربردگرایی. یکی دیگر از عیوب پژوهش های ما عدم توجه به کاربرد و ارائه بهینه آن برای کاربردی شدن اثر است. علم نافع که از آن در موارد بسیاری سخن گفته شده است ناظر به همین کاربرد است. پژوهشی ارزشمند است که به کار آید و گروه و یا گروه هایی از آن استفاده کنند و اگر پژوهش بنیادی است متفکران به اصالت و تاثیر آن – بر اساس توجیهی که محقق می کند- اذعان کنند. ۱۵. اطناب گرایی و ایجازگرایی. ممکن است هنوز عده ای عده ای باشند که کار پژوهشی خود را با تعداد صفحات ارزیابی می کنند و چنین می پندارند که باید پژوهش به حدی از صفحات برسد. این امر هم در مقاله و هم در پایان نامه اتفاق می افتد. ولی باید دانست که توجه اصرار به این امر موجب می شود که پژوهشگر گرفتار تکرار در عبارات شود و یا موضوع و موضوعاتی را بیش از حد توضیح دهد و یا ناگزیر باشد از اصطلاحات گوناگون استفاده کند که خود این بر غموض درک مطالب می افزاید. شفافیت اصطلاحات و عدم پرش از این شاخه به آن شاخه به فهم مطالب کمک می کند. در مقابل، اختصار بیش از اندازه هم کار پژوهشی را با مشکل مواجه می کند. ۱۶. فردگرایی. بسیاری از پژوهش های ما فردی انجام می شود و این نشان از عدم تفاهم برای همکاری، عدم گذشت نسبت به آرائی که هر فرد دارد، و یا عجله برای به نتیجه رسیدن و یا قبول نداشتن یکدیگر و یا عوامل دیگر ناشی می شود. حتی اگر به صورت جمعی هم پژوهش انجام می شود این پژوهش ها در حلقه های بسته شکل می گیرد. البته این امر اگرچه منفی نیست ولی مناسب تر است که استادان، دانشجویان را به کار جمعی تشویق کنند. در بعضی دانشگاه ها مثل دانشگاه علوم پزشکی مشاهده شده و می شود که حتی پروژه های پایان نامه به صورت جمعی ارائه می شود. این امر می تواند در علوم انسانی نیز اجرا شود. ۱۷. نرم افزارگرایی. پژوهش های ما در عصر جدید به مقدار زیادی وابسته به نرم افزار شده است. در عین حال که این امر فی نفسه چیز خوبی است ولی اگر باعث شود که از میزان تفکر بکاهد و پژوهشگر از تحلیل بازبماند و فقط متکی به نرم افزار باشد سیطره نرم افزار را پذیرفته و قدرت تحلیل را کاسته است. توجه به ویژگی های نرم افزاری و دقت در کیفیت کارآیی آنها و فکر برای تکمیل و بهبود و یا ایجاد نرم افزارهای جدید می تواند نقص را برطرف کند.

نویسندگان

دکترغلامرضا فدائی

دانشگاه تهران