رابطه تفکر خلاق و تفکر انتقادی با ذهنیت فلسفی دانش آموزان دوره متوسطه شهرستان دلفا در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه تفکر خلاق و تفکر انتقادی با ذهنیت فلسفی دانش آموزان دوره متوسطه شهرستان دلفان در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱می باشد .روش پژوهش لذا به لحاظ هدف کاربردی است، با توجه به اینکه این تحقیق از نوع تحقیقات غیرآزمایشی است و ازلحاظ دسته بندی در زمره تحقیقات توصیفی- همبستگی قرارگرفته است جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه شهرستان دلفان ۸۷۰ نفر می باشند حجم نمونه با توجه به جدول کرجسی ومورگان ۳۱۱تعیین شد؛ که به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی نسبی انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از سه پرسشنامه ذیل استفاده شده است الف : پرسشنامه تفکر خلاق عبادی ۱۳۷۲ ، ب : پرسشنامه تفکر انتقادی کالیفرنیاCCTSTج :پرسشنامه ذهنیت فلسفی زیمت استفاده شده است . یافته های پژوهش نشان میدهد، ضریب همبستگی پیرسون محاسبه شده۰.۴۹۲ در سطح خطای α=۰.۰۱ معنی دار استsig<۰.۰۱لذا فرضHoرد و فرضH۱مورد تائید قرار میگیرد؛ بنابراین چنین استنباط میشود که با اطمینان بالای ۹۵ درصد بین تفکر خلاق و تفکر انتقادی با ذهنیت فلسفی دانش آموزان دوره متوسطه شهرستان دلفان در سال تحصیلی ۹۹-۴۰۰رابطه مثبت مستقیم و معنیدار وجود دارد؛ یعنی با افزایش نمرات ذهنیت فلسفی در بین دبیران معلمان دوره متوسطه شهرستان دلفان، نمرات تفکرخلاق و تفکر انتقادی آنان نیز افزایش می یابد. بر این اساس فرضیه فوق مورد تائید قرار میگیرد

کلیدواژه ها:

تفکر خلاق ، تفکر انتقادی ، ذهنیت فلسفی