سیر نگرش افقی در معماری از اندیشه ریزوماتیک ژیل دلوز تا هستی شناسی افقی تام ویسکامب

از دهه هشتاد گفتمان فلسفی کمک های نیرومندی به رشته معماری کرده است، از دی کانستراکشن دریدا در دهه هشتاد تا فولد دلوز و گتاری در دهه نود. در دهه نود فولد دلوز و گتاری به میان آمد ، انقلاب دیجیتال با وجود دو بستر مفهومی و تکنولوژی امکان پذیر شد . (که توجه ها رو به خود معطوف کرد.) در هزاره جدید چارچوب مفهومی جدیدی از فلسفه وارد معماری شد که گفتمان دلوز و گتاری تضعیف شد. گفتمان فلسفی شی محور گراهام هارمن هستی شناسی که بر پایه فروپاشی سلسله مراتب فضایی و دسته بندی عمودی تاکید دارد. بر پایه جهانی از اشیا که در اشیا دیگر پیچیده شده اند بنیاد شده است. (روحی ، ۱۳۹۳) در سالهای آغازین دهه ی نود معماران دیگری با تاثیرپذیری از این آثار به کار با ایده ی شئ برشی پرداختند، بهرام شیردل،اندرو زاگو، جفری کیپنس و ولف پریکس از جمله ی این معماران بودند. بعدها تام ویسکامب سویه ی اصلی کار خود را برروی شئ برشی قرار داد و آن را به پیش برد و امروز همچنان به کار بر روی آن مشغول است. او در کار خود که آن را هستی شناسی افقی معماری می نامد، از پشتیبانی فلسفه ی شئ محور گراهام هارمن نیز بهره می جوید. (روحی ، ۱۳۹۴) این پژوهش در صدد تبیین اندیشه ریزوماتیک ژیل دلوز و روند تکاملی این اندیشه تا سالهای اخیر و پیشبرد دیدگاه هستی شناسی افقی در معماری توسط تام ویسکامب است، تا با شناخت و بهره گیری از آن بتوانیم به معماری نوین و انعطاف پذیری که جامعه امروزی برای پاسخگویی همه جانبه به نیازهای اقشار مختلف به آن نیاز دارد ، دست یابیم. روش تحﻘیق این پژوهش به صورت ترکیبی از روش های «توصیفی - تحلیلی» و روش استنتاجی متناسب با هدف پژوهش انجام شده است.

کلیدواژه ها:

ریزوم ، هستی شناسی افقی ، تام ویسکامب ، ژیل دلوز ، فلسفه شئ بر شئ