بررسی پدیدارشناسی مفهوم سکونت درمعماری از منظر کریستیان نوربرگ شولتز

سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 247

فایل این مقاله در 6 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICRSIE06_773

تاریخ نمایه سازی: 8 اسفند 1400

چکیده مقاله:

کریستین نوربرگ شولتز پدیدارشناسی را روشی کاملا مناسب برای نفوذ در جهان روزمره می داند، چرا که از دید وی،معماری درخدمت کلیت است، کلیتی که اصطلاح زیست جهان متضمن آن است و از فرایند علمی دوری می گزیند. او پدیدارشناسی را یک روش می داند که قصد دارد ساختارها و معانی جهان زندگی را فراچنگ آورد؛ نه این که بخواهد این روش جایگزین علوم طبیعی شود، بلکه بر آن است تا جانشین روابط و کل اصول و معیارهایی قرار گیرد که آن علوم بیان می کنند. حس مکان و مفهوم سکونت ، مهمترین غایت معماری در نظر نوربرگ شولتز است که باعث آشکارگی جهان و ارتقای معماری به یکی از تجلیات وجود می شود. به نظر شولتز انسان مانند هستندهای وجودی که زندگی اش وقوع می یابد، نیاز دارد تا روح مکان را درک کند؛ اما این درک نیازمند گشودگی بر محیط، دریافت خصوصیات آن، و حاضر ساختن آنها در اثر معماری ای است که دارای عینیت و خصلتی ویژه است .بر این اساس پدیدارشناس نظریه پردازی نمی کند؛ بلکه فقط به توصیف پدیده ها می پردازد. اگر این پیش فرض در نظر گرفته شود که، هدف وجودی معماری این است که محلی را به مکان تبدیل کند، یعنی معناهای باالقوه حاضر در محیط را بگشاید، از این رو مطالعه مکان بسیار حائز اهمیت می باشد. با وجود اینکه نقطه آغار پدیدارشناسی از فلسفه بوده است، اما هرگز به همان محدود نگردیده و دامنه ی نفوذ آن عرصه های مختلفی از جمله معماری را در بر می گیرد. پدیدار شناسی از نظر لغوی، عبارت است از مطالعه پدیده ها از هر نوع و توصیف آنان با در نظر گرفتن نحوه بروز و تجلی آنها، قبل از هرگونه ارزش گذاری، تاویل و یا قضاوت ارزش. فنومنولوژی یا پدیدارشناسی یک فلسفه و نیز یک روش تحقیق است و در رشته های جامعه شناسی و روانشناسی به عنوان یک عرصه تحقیق استفاده می شود.

نویسندگان

کاظم عبدوی

کارشناسی ارشد رشته پژوهش هنر-