چهار فرضیه در علل نبود تفکر بنیادین در شعر سبک هندی

سال انتشار: 1389
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 144

فایل این مقاله در 20 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_CLASS-1-2_005

تاریخ نمایه سازی: 11 بهمن 1400

چکیده مقاله:

شعر در یک دیدگاه کلی، به دو حوزه شکل(form) و محتوا (meaning) تقسیم می شود. آنچه شکل اثر را می سازد، زبان، صور خیال، موسیقی (وزن و قافیه) و ساختار بیرونی و درونی (پیوند پوشیده عناصر متن در محور عمودی) است؛ و محتوای اثر نیز بازتابی از جهان بینی، نگرش و تجارب وی‍‍ژه شاعر از دنیای پیرامون او است .در ادوار مختلف شعر فارسی، توجه شاعران و ادیبان یا بر جهان معنای اثر بوده و یا بر شکل بیان آن: برای شاعران سبک خراسانی و عراقی و نیز سبک نیمایی دوران معاصر، کشف معانی عمیق انسانی، فلسفی، عرفانی و اجتماعی در درجه اول اعتبار قرار داشت؛ برای شاعران سبک هندی (اصفهانی) و پاره ای از جریان های ادبی معاصر مانند موج نو، شعر حجم، شعر ناب و پسامدرن، بخش هایی از شکل شعر، یعنی صور خیال و زبان، اهمیت بیشتر داشت و دارد. اینکه کدام بعد اثر هنری محتوا یا شکل ارزشمندی و جاودانگی آن را تضمین می کند، علی رغم کوشش بی وقفه منتقدان ادبی از افلاطون تا بارت و دریدا و اکو و دیگران، هنوز مشخص نیست و دربین منتقدان، گرایش های افراطی به جانب معنا و یا شکل و نیز رویکردهای اعتدالی به هر دو حوزه اثر ادبی دیده می شود و متمایل شدن به هر جانب، به منظر (perspective) فرد بستگی دارد. سبک هندی، بی هیچ تردیدی، یکی از دوره های در خور توجه در ادبیات کشورهای فارسی زبان است و شاید تنها سبکی است که در مرزهای خارج از ایران و به صورت سبکی منطقه ای در مدتی طولانی رواج گسترده داشته است. نگرش و تحلیل انتقادی این دوره ادبی، علاوه بر روشن کردن دلایل پوشیده اوج و فرود آن، می تواند در سرنوشت جریان های ادبی معاصر در ایران و سایر کشورهای فارسی زبان کارساز باشد. به نظر می رسد شعر فارسی، با وجود راه یافتن به جغرافیای سیاسی و فرهنگی جدید هندوستان از اوایل قرن دهم، نتوانسته است به «عالم جدید معرفت شناختی» دست یابد و وارد «گفتمان سازنده» با فرهنگ هندی از جمله سنت اسطوره ای، فلسفی، دینی و ادبی آن نشده و یکی از دلایل زوال آن نیز خالی بودن از تفکر بنیادین و فقر معنایی است. در این مقاله، ضمن طرح چهار فرضیه درباره علل این مسئله، فقر فکری و فلسفی در سبک هندی، به ویژه نسل دوم، یعنی کسانی که بعد از صائب به شهرت ادبی رسیده اند، بررسی می شود.

نویسندگان

قدرت اله طاهری

استاد یار دانشگاه شهید بهشتی