میل سیاسی در تاریخ غرب( از افلاطون تا ژان ژاک روسو )

در تاریخ غرب، ما شاهد تفکرات مختلف سیاسی بودیم. از دولت شهر تا جهان شهر، از مسیحیت سیاسی تا سکولاریسم و از حاکمیت آسمانی تا حاکمیت زمینی، همه نشان دهنده تغییر و تحول در فلسفه سیاسی هستند. در این پژوهش ما قصد داریم تا با نگاهی به سیر علوم سیاسی در غرب، علت این همه اختلاف در نظریات سیاسی را پیدا کنیم. در این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی، کارمان را از افلاطون و ارسطو شروع کرده و به سمت روم و اندیشه رواقی خواهیم رفت، سپس، به حاکمیت کلیسا و اندیشه های سیاسی مسیحی خواهیم پرداخت و پس از یک دوره کشمکش در افکار ماکیاولی و پادوایی به هبز، لاک و روسو خواهیم رسید. در نتیجه خواهیم دید که چگونه ارسطو به عنوان نافذترین اندیشمند سیاسی بر جهان تاثیر گذاشت و یونسی نیانوس آن را نابود کرد و راه را برای فلسفه سیاسی مسیحی هموارکرد. در نهایت به این مسئله خواهیم پرداخت که بعد از سقوط فلسفه سیاسی کلیسا چگونه هابز، لاک و روسو برای برپایی حکومت دنیوی، سازوکارهایی در غالب قرارداد اجتماعی ارائه می دهند.

کلیدواژه ها:

غرب ، سیاست ، دولت-شهر ، رواقی ، مسیحیت ، سکولار ، قرارداد اجتماعی