هراس انگیز، سحرآمیز: بررسی عناصر گروتسک در «عزاداران بیل» غلامحسین ساعدی و «آواز کافه غم بار» کارسون مک کالرز

سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 440

فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

IICMO10_048

تاریخ نمایه سازی: 14 شهریور 1400

چکیده مقاله:

شیوه داستان پردازی غلامحسین ساعدی به صورتی است که طیف گسترده ای از ژانرها و شیوه های پردازشرا بی هیچ جدلی می پذیرد. او را نویسنده ای مدرنیست، رئالیست، سورئالیست و رئالیست جادویی خوانده اند.شاید دلیل این امر این باشد که با اینکه ساعدی برای به تصویرکشیدن «واقعیت» قلم خود را می چرخاند، گوشه خاصی از آن را انتخاب می کند. نقش پررنگ سیاه در پالت ساعدی، و فراوانی عناصر مرتبط با وحشت، وهم، نابودی و خشونت در آثار او، باعث شده تا آثار او پایشان را از دامنه «رئالیسم»صرف فراتر بگذارند. از میان نوشته های او «عزاداران بیل»، اثری است که ظرف بسیاری از این تصویرها و عنصرهاست؛ و مطالعاتبسیاری درباره وجوه گروتسک و تاریک آن، چه به صورت تحلیلی و چه به صورت تطبیقی انجام گرفته است.از طرفی، در مورد کارسون مککالرز میشود چنین گفت که نمیشود از ژانر «گوتیک جنوبی» صحبت کرد و حرفی از مککالرز به میان نیاورد. او در کنار فلنری اوکانر و ویلیام فاکنر، از پیشگامان این گونه ادبی به شمار میآید. چنان که از نامش پیداست، «گوتیک جنوبی» با عناصر گروتسک، سیاه و وهمانگیز درهم تنیده است و میتوان گفت، همانند آنچه پیشتر در مورد آثار ساعدی گفته شد، به وجه خاصی از واقعیت جهان، طبیعت انسان و زندگی و روان او می پردازد. «آواز کافه غم بار» که برای این مطالعه انتخاب شده، به گفته عده ای بهترین اثر مک کالرز است. داستانی که چه در سطح عینی و چه محتوایی، از عناصر گروتسک بهره گرفته است. فضای هر دو این آثار «عزاداران» و «آواز»)، فضایی تاریک، دور از شهرنشینی مدرن و هولناک است. فضایی پر از غم، خون و خیال، و پر از انسان هایی که با بستر خود همخوان، و گاهی با آنچه ما طبق هنجار «عادی» یا «زیبا» می دانیم، ناهمخوانند: انسان هایی با بدن های ازریخت افتاده، روان های رنجیده و حسن طنزی سیاه.

نویسندگان

شیدا مظلوم نژادری

دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات انگلیسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران