طلاق عاطفی والدین و تاثیر روحی آن بردانش آموزان در پدیده خانه -مدرسه
سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 185
متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
CFTP07_753
تاریخ نمایه سازی: 23 مرداد 1400
چکیده مقاله:
از ابتدای تاریخ تاکنون ،خانواده به عنوان یک نهاد در هر جامعه انسانی وجود داشته و شکل گیری آن برای رفع نیازمندی های حیاتی و عاطفی انسان و بقای خانواده ضروری بوده و هست.اما زندگی اجتماعی امروزی با دغدغه های فراوانی که با خود دارد ،این نهاد مقدس را از جهاتی با مشکلاتی روبرو کرده است .یکی از این مشکلات ،جدایی علطفی یا طلاق علطفی نام دارد ،واژه ای تازه وارد به زندگی زناشویی ایرانیان که گسترده آن با بیشتر شدن مشکلات زندگی ،بیشتر و بیشتر شده و زندگی بعضی از زوج های جوان را به مخاطره انداخته است .اگر به این مقوله با دقت نگریسته شود می بینیم که یکی از مهم ترین آسیب های خانوادگی ،طلاق است .اما امار طلاق به طور کامل نشان دهنده میزان ناکامی همسران در زندگی زناشویی نیست زیرا در کنار آن آمار بزرگتر به طلاق های علطفی اختصاص دارد یعنی زندگی های خاموش و خانواده های توخالی که زن و مرد در کنر هم به سردی زندگی می کنند ولی تقاضای طلاق قانونی نمی کنند.هر چند که بیشتر ازدواج ها با عشق ،علاقه و محبت طرفین صورت می گیرد اما در اکثر موارد مشاهده می کنیم که زن و مرد با تمام تلاشی که جهت انجام وظایف خود دارند به مرور زمان و به دلیل مشکلات پیش رو ،عشق و علاقه بینشان کم رنگ و کم رنگ تر شده و گاهی به طور کامل محو می شود و همسران بدون هیچگونه احساس و عاطفه ای نسبت به هم به زندگی خود ادامه می دهند . در این نهاد نابسامان زن و شوهر هیچ گونه عشق و علاقه و صمیمیتی نسبت به یکدیگر نداشته و از مجادرت با هم هیچگونه لذتی کسب نمی کنندو از لحاظ ارضای نیازهای جنسی نیز نسبت به یکدیگر کاملا مشکل دارند .تقریبا می توان گفت که در بین آنها احساس زن و شوهری ،تبدیل به احساس بیگانگی و حتی نفرت می شود.نکته قابل بررسی و جالب هم اینجاست که به رغم نبود عشق و علاقه به زندگی با یکدیگر تن می دهند و در اکثر موارد به طور رسمی از یکدیگر جدا نمی شوند.اگر بچه دار هستند به خاطر فرزندشان همدیگر را تحمل می کنند و اگر هنوز صاحب فرزند نشده اند به امید روزی که بچه دار شوند و روابطشان بهبود یابد به این زندگب بی روح ادامه می دهند.این گونه زن و شوهر ،عواطف خود را از همدیگر دریغ نموده و روی از هم نمی تابند زیرا دیگر اعتماد و احساسی بینشان نمی ماند و با اینکه در یک خانه و زیر یک سقف زندگی می کنند ،با هم غذا می خورند یا مسافرت می روند و .... اما در اصل ،دو انسان بیگانه ،بی تفاوت و بی احساس نسبت به هم هستند و سر هر کدام به مسائل و مشکلات خود گرم است . در این شرایط فقط جسم خاکی طرفین با هم است و هیچ نوع تعلق روانی نسبت به همدیگر ندارند.
نویسندگان
عطا شکری
مشاور تحصیلی مدارس متوسطه اول ، شهرستان مریوان ،شهرک نوبهار : کارشناس ارشد مشاوره خانواده