تجرد نفس و معناداری زندگی از منظر مولانا و ملاصدرا
سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: انگلیسی
مشاهده: 235
فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
ICRSL02_122
تاریخ نمایه سازی: 6 مرداد 1400
چکیده مقاله:
مساله ی معنای زندگی امروزه به طور بسیار جدی برای اندیشمندان و حتی زیست شناسان مطرح است. هرچند پژوهش های مربوط به آن در حیطه های معرفتی نظیر روانشناسی، اخلاق، دین، کلام جدید، ادبیات و به ویژه فلسفه، جلوه ی بیشتری دارد. پرسش از معنای زندگی از آغاز با آدمی بوده است و در تاریخ فلسفه از سقراط تا اپیکور و تا اگزیستانسیالیست ها و تا دوران پسامدرن پاسخ هایی برای چیستی معنای زندگی ابرازشده است. معنای زندگی برای موجود آگاه و مختار و آزاد یعنی انسان مطرح است و هر کسی با جهانبینی ویژه ای به این امر می نگرد. بسیاری معتقدند یکی از علل اصلی توجه به معنای زندگی، مساله ی مرگ و میل به جاودانگی و بالتبع، تجرد نفس آدمی است؛ یعنی معطوف بودن به بقای نفس مجرد آدمی پس از مرگ مادی، معنایی ژرف به زندگی می بخشد و انسان را از سردرگم شدن در کلاف پوچی و ناامیدی و کاهلی می رهاند. در این نوشتار به شیوه اسنادی و با توصیف و تحلیل، براساس نگاه دو اندیشمند بزرگ یعنی مولانا و ملاصدرا در حوزه هایی از عرفان و فلسفه،مساله ی تجرد نفس و معنای زندگی بررسی و تطبیق شده است. ملاصدرا بر اساس عناصری مانند تجرد نفس و حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس و با طرح نوینی از رویداد مرگ، نظریه ای ارائه داد که درک آن، تاییدی بر اعتقاد به جاودانگی نفس و معناداری زندگی است که البته در چارچوب آن، انسان ایمانی و عقلانی و اخلاقی ملازم هم هستند. در اندیشه ی مولانا نیز از منظری دیگر، بنیاد معناداری زندگی، مساله ی جاودانگی است. او معنای مرگ و زندگی را در حرکت و همراهی به سوی آگاهی و جاودانگی و کمال الهی می داند.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
پروانه دلاور
استادیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد نوشهر
فرشته ابوالحسنی
استادیار، گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه مازندران