بررسی تطبیقی ساختار روایت در آثار یوسف ادریس و جلال آل احمد بر اساس نظریه تئودورف

سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 208

فایل این مقاله در 8 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

SPCONF06_0992

تاریخ نمایه سازی: 1 تیر 1400

چکیده مقاله:

روایت یکی از مهمترین عناصر داستان است و به صورت های مختلفی عرضه می شود و گاهی دچار انواع دگرگونی و دگردیسی می شود. ازجمله نظریه هایی که پیرامون دگرگونی و دگردیسی روایت بحث می کند نظریه تزوتان تودوروف است. از نظر وی دگردیسی ایجاد تغییرات در کارکردهای مورد نظر ولادیمیر پراپ است. هر کارکرد (خویشکاری) در طول روایت بر اثر عوامل مختلف روایی به کارکرد دیگری دگرگون می شود و انواع دگردیسی های ساده و مرکب روی می دهند. این رساله آثار دو تن از نویسندگان ایران و مصر به نام های جلال آل احمد و یوسف ادریس که دارای سبک تقریبا مشابهی در داستان نویسی هستند مورد بررسی قرار می دهد. بدین منظور پس از ذکر مقدماتی درباره روایت و روایت شناسی، با روش توصیفی-تحلیلی به شیوه روایت پردازی این آثار پرداخته، سپس انواع کارکردهای مورد نظر پراپ را استخراج کرده و دگردیسی های مورد نظر تودوروف را در آنها بررسی کرده و به نکات زیر دست پیدا کرده ایم: روایت در این رمان ها یکنواخت نیست و با دگرگونی و دگردیسی روایی همراه است. الگوی پراپ نیز کم و بیش قابل انطباق بر این آثار است؛ به طوری که در داستان الکنز ۵ دگردیسی، در داستان نون والقلم ده الگو به دست آوردیم.؛ اما بر خلاف نظر پراپ توالی این خویشکاری ها در این آثار رعایت نشده است. دگردیسی های مورد نظر تودوروف در این آثار قابل مشاهده است. در این آثار دگردیسی روایی در دو نوع ساده و مرکب دیده می شود. بیشتر دگردیسی ها از نوع ساده هستند. علاوه بر این دگردیسی های فرعی دیگری هم در خلال دگردیسی های اصلی مشاهده می شود.

نویسندگان

گیتی یزدانیار

کارشناسی ارشد ادبیات تطبیقی،دانشگاه آزاد اسلامی ، واحد علوم و تحقیقات تهران ،تهران ،ایران

یداله طالشی

استادیار دانشگاه آزاد اسلامی ، واحد علوم و تحقیقات تهران ،تهران ،ایران

مریم برزگر

استادیار دانشگاه آزاد اسلامی ، واحد علوم و تحقیقات تهران ،تهران ،ایران