بخش بندی مشتریان صنعت بیمه با استفاده از الگوریتم خوشه بندی دو مرحله ای مقیاس پذیر (نمونه موردی شرکت بیمه البرز)
محل انتشار: فصلنامه پژوهشنامه بیمه، دوره: 35، شماره: 2
سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 325
فایل این مقاله در 35 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
این مقاله در بخشهای موضوعی زیر دسته بندی شده است:
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_JIRC-35-2_001
تاریخ نمایه سازی: 18 خرداد 1400
چکیده مقاله:
هدف: امروزه در صنعت بیمه، ایفای نقش مشتری از دنباله روی ارائه کنندگان خدمت به هدایتگر خدمت دهندگان بدل گشته است بنابراین باتوجه به تفاوت در سودآوری، نوع خرید، وفاداری، ریسک، بعد رفتاری و جمعیت شناختی مشتریان در پی ایجاد مرزبندی قابل توجه ای بین آن ها با استفاده از رویکرد بخش بندی مشتریان می باشیم تا با شناخت ویژگی های هریک از این گروه های مختلف، افزایش قدرت رقابتی و موفقیت فعالان این حوزه فراهم گردد. روش شناسی: در این پژوهش بخش بندی مشتریان شرکت بیمه البرز با استفاده از روش خوشه بندی دو مرحله ا ی با الگوریتم تحلیل کلاستر مقیاس پذیر باتوجه به قابلیت این روش در تحلیل همزمان متغیرهای پیوسته و طبقه ای، انجام گردید. الگوهای حاکم در گروه بندی مشتریان شناسایی و سپس از تحلیل تشخیصی برای اعتبارسنجی خوشه بندی استفاده شد. یافته ها: باتوجه به تاثیر شاخص های تعیین شده مشتریان در شش خوشه دسته بندی شدند. از بین شاخص های مورد بررسی متغیرهای میزان تخفیف ارائه شده، سودآوری، ضریب خسارت، حجم و تعداد بیمه نامه خریداری شده به ترتیب بیشترین نقش را در جداسازی خوشه ها از هم داشتند. از نظر متغیر سودآوری تمامی خوشه ها با یگدیگر متفاوت می باشند. از نظر شیوه جذب خوشه بدحسابها با رهگذران و نورچشمیها با خوشه های خوش حساب ها متفاوت است. نتیجه گیری: شرکت های بیمه میتوانند با بهرهگیری از تکنیک بخشبندی مشتریان براساس معیارهای پیشنهادی این مقاله و شناسایی ویژگیهای آن ها، شناسایی جایگاه هریک از گروه ها در سود یا زیان شرکت، پیش بینی و ترسیم الگوی رفتاری مشتریان بالقوه و آتی با ویژگی های مشابه، همچنین تعیین بازار هدف و استراتژی بازاریابی مناسب توان رقابتی خود را نسبت به سایر رقبا افزایش دهند. طبقه بندی موضوعی: G۲۲, C۳۸, G۲
نویسندگان
علیرضا پویا
استاد، گروه مدیریت، دانشکده علوم اداری و اقتصادی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران (نویسنده مسئول)
داود فاضل ترشیزی
دانشجوی دکتری، گروه مدیریت (واحد بین الملل)، دانشکده علوم اداری و اقتصادی، دانشگاه فردوسی مشهد