نقدی بر فلسفه تعلیم و تربیت در دانشکده های علوم پزشکی براساس مکتب ماهیت گرایی

سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 340

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CNTCONF03_120

تاریخ نمایه سازی: 28 اردیبهشت 1400

چکیده مقاله:

مقدمه: ماهیت گرایان وظیفه اصلی دانشگاه را پاسداری و انتقال ارزش های بنیادی و فرهنگی میدانند. وظیفه اصلی آموزش راتربیت فراگیران برای کسب مهارتها و آمادگی برای زندگی آینده میدانند. دانشگاه به عنوان بافت اجتماعی یک جامعه هرگاه بتواند از طریق انتقال مهارتها و دانش علمی لازم، شهروندان هوشمند و نیروی کاری ماهر تربیت کندوظیفه خود را به خوبی انجام داده است. امروزه با توجه به تغییرات گسترده در نظام آموزشی در علوم پزشکی انتقادهایی در مقایسه با نظام تعلیم تربیتی گذشته مشاهده میشود . این مطالعه کتابخانه ای بررسی علل و مشکلات در نظام تعلیم تربیت آموزش بالینی کنونی میباشد.یافته ها: امروزه دانشکده های پرستاری و پیراپزشکی مکانی برای مهندسی اجتماعی و آزمایشگری تبدیل شده اند، با توجه به نظام بهره وری صنعتی و تجاری علوم پزشکی از حرفه به شغل تبدیل شده است. دانشکده های علوم پزشکی برای پذیرش دانشجو جدید و وسواس گذشته را به خرج نمی دهند، بسیاری از موسسات خصوصی در انتقال دانش ضروری برای آگاهی و مهارتهای علوم پزشکی ناکام بوده و بسیاری از دانشجویان دوره آموزش رسمی خود را به پایان می رسانند بدون آنکه زمینه فرهنگی و مهارت حرفه ای لازم را دارا باشند، مسئله مهم عدم جدید دانشکده علوم پزشکی در تعلیم و تربیت و استفاده از روشهای سهل گیرانه و فقدان نظم انضباط در نظام میباشد، تاکید دانشکده های علوم پزشکی بر ارتقاء دسته جمعی که سیل عظیمی از فارغ التحصیلان ناآماده را وارد عرصه جامعه میکنند که بار اقتصادی عظیمی بر جامعه میگذارد، اساتید آمادگی کافی در تعلیم تربیت دانشجویان را ندارند، اساتید و مدیران به قدری در وظایف غیر آموزشی غرق میشوند که از وظیفه اصلی خودشان دور می شوند، وجود برنامه های آموزشی جدید که بیشتر موجب اتلاف وقت و هزینه میشود، استفاده از دانشجویان به عنوان نیروی اقتصادی در اموزش علوم پزشکی ، تنزل سواد و مهارت در دانشجویان، عدم آگاهی دانشجویان از فلسفه و ابعاد حرفه ،عدم احترام دانشجویان به معلم به عنوان مشروع قدرت، پراکنده شدن و هدفمند نبودن برنامه های درسی و نظامند نبودن برنامه آموزشی، گسترش شاخه ها و افزایش ظرفیت در تمامی مقاطع پرستاری بدون توجه به بستر اجتماعی و تبدیل مدارس پرستاری به مکان آزمایش شیوه ها و نوآوری ها از انتقادات بر نظام آموزش علوم پزشکی جدید میباشد. نتیجه گیری: اگر مدارس علوم پزشکی نتوانند وظایف خود را به خوبی انجام دهند سقوط نظام اجتماعی و حرفه علوم پزشکی حتمی میباشد. از آنجایی که وظیفه اصلی دانشکده های علوم پزشکی انتقال ارزشهای فرهنگی و اجتماعی و تربیت شهروندان اجتماعی میباشد استفاده از نظم انضباط و جدیت در تعلیم تربیت و گزینش دانشجویان پرستاری، افزایش دانش و سازماندهی برنامه درسی بر اساس موضوع محور بودن برنامه های آموزشی، افزایش بار علمی و توانمندیها و وسواس در گزینش اساتید علوم پزشکی علاوه بر افزایش رشد مدنیت اجتماعی و انجام فعالیتهای موثر و کارآمد بار اقتصادی جامعه را کاهش دهند.

نویسندگان

نجیمه بیگی

کارشناس ارشد مراقتب های پرستاری،دانشکده پیراپزشکی ، دانشگاه علوم پزشکی فسا، ایران