افزایش مهارتهای حل مسئله با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای با جریان متناوب دو کاناله آلفا در نوجوانان با مهارت های زندگی متوسط

سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 461

فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CPCAUMA01_163

تاریخ نمایه سازی: 11 اردیبهشت 1400

چکیده مقاله:

حل مسئله برای پیشرفت دانش فرهنگی، اجتماعی و علمی ضروری است. همچنین یکی از چالش برانگیزترین فرآیندهای شناختی برای تعدیل عصبی است. پژوهش حاضر به منظور بهبود مهارتهای حل مسئله نوجوانان با مهارتهای زندگی متوسط با استفاده از تعدیل عصبی قشر پیش پیشانی پشتی جانبی چپ (l-dlPFC) و راست (r-dlPFC) به وسیله روش تحریک الکتریکی فراجمجمهای با جریان متناوب (tACS) طراحی شده است. ۳۰ شرکت کننده سالم به وسیله پرسشنامه ده مهارت زندگی غربالگری شده و به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه tACS کنترل و شم ۱۵) نفر در هر گروه) تقسیم شدند. تحریک به وسیله الکترودهای کربنی ۲۵ سانتی متر مربعی آغشته در محلول نمک با ۲ میلی آمپر و فرکانس ۱۰ هرتز (موج آلفا)، به مدت ۳۰ دقیقه در ۱۲ جلسه متوالی انجام شد. الکترودهای هدف بر روی (F۳) l-dlPFC و (F۴) r-dlPFC و الکترودهای بازگشت بر روی Cz قرار گرفتند. تحریک شم نیز به همین صورت انجام شد با این تفاوت که بعد از ۳۰ ثانیه جریان خاموش شد. پس از تحریک، شرکت کنندگان برای سنجش مهارتهای حل مسئله، تحت آزمون برج لندن قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. تحریک به طور قابل توجهی مهارت حل مسئله و سه مولفه آن (زمان حل مسئله، زمان آزمایش و خطای مسئله) را بهبود داد. علاوه بر این، شرکتکنندگان درصد بالاتری از مسائل را نسبت به قبل از تحریک و گروه شم حل کردند. اگرچه تحریک بر مولفه زمان تاخیری تاثیر نداشت .(p<۰/۰۵) بطور کلی یافته ها بینش جدیدی در مورد روشهای تعدیل عصبی مهارتهای حلمسئله ارائه میدهد که به موجب آن تحریک دو کاناله آلفا با tACS باعث بهبود مهارتهای ح مسئله میشود. بنابراین، این روش میتواند به عنوان یک تکنیک غیرتهاجمی مغز که مهارتهای حل مسئله این افراد را بهبود می بخشد، استفاده شود.

کلیدواژه ها:

مهارت حل مسئله ، تحریک الکتریکی فراجمجمه ای با جریان متناوب ، tACS ، مهارت زندگی

نویسندگان

سودابه یکرنگ صفاکار

کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب، تهران، ایران

شهریار فتحی

کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه پیام نور واحد نجوان، نخجوان، جمهوری آذربایجان