تحلیل کلّی ساختار رواییِ روساخت و ژرفساخت داستانِ «داشآکل» صادق هدایت بر مبنای الگوی کنشگر گِرِماس
محل انتشار: فصلنامه زبان و ادبیات فارسی، دوره: 15، شماره: 17
سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 366
فایل این مقاله در 16 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_PERSI-15-17_007
تاریخ نمایه سازی: 30 بهمن 1399
چکیده مقاله:
روایتشناسی دانشی نظاممند است که یکی از شاخههای اصلی ساختارگرایی به شمار میآید و با رویکردی تحلیلی و روشمند به تبیین متون ادبی میپردازد. روایتشناسی به مدد نظریهها و الگوهای ادبیِ روایتمند به بطن متون ادبی نفوذ میکند و با بررسی لایههای درونی و پنهانی آن، معانی و مفاهیم بدیعِ ارزندهای را آشکار میسازد. یکی از این نظریههای روایتمند، نظریۀ روایتشناسی گِرِماس میباشد که دستور زبان واحدی دارد و دارای الگویی ساختارمند، جهانشمول، انعطافپذیر و ارزشمند است و با قابلیّت انطباقی که با تمام متون روایی دارد، بدون چون و چرا میتوان در تحلیل درونمایۀ اینگونه متون به نتایج بنیادینی دست یافت. هدف اصلی این مقاله آن است که در یک نگاه کلّی، روساخت و ژرفساخت غنیِ داستانِ «داشآکل» صادق هدایت را با ژرفنگری از منظر روایتشناختی، بر مبنای نظریۀ گِرِماس مورد بررسی قرار دهد تا با توجّه به زنجیرۀ همپیوندی آن، خیزش و در همتنیدگی عناصر و اجزای سازندۀ آن که نقش اساسی و بیبدیلی در خلق این داستان روایی دارند، برای فهم و درک عمیق مخاطب به بهترین شیوۀ ممکن نمایانده شود.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
احمد حسین پور سرکاریزی
دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تربت حیدریه ، دانشگاه آزاد اسلامی ، تربت حیدریه، ایران