بررسی نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین عواطف مثبت و منفی با اضطراب مرگ و خستگی مزمن در پرستاران
سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 442
فایل این مقاله در 15 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
این مقاله در بخشهای موضوعی زیر دسته بندی شده است:
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_SJNMP-6-2_006
تاریخ نمایه سازی: 2 بهمن 1399
چکیده مقاله:
زمینه و هدف: اضطراب مرگ و خستگی مزمن از جمله مسائل مهم در کارکنان امور مراقبت و سلامت از جمله پرستاران میباشد. هدف از پژوهش حاضر تبیین نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین عواطف مثبت و منفی با اضطراب مرگ و خستگی مزمن در پرستاران بود.
مواد و روش ها: جامعه این پژوهش شامل همه پرستاران شاغل در بیمارستانهای دولتی شهر یزد بود. از بین این جامعه نمونه ای به حجم 300 پرستار با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. شرکت کنندگان مقیاس اضطراب مرگ، پرسشنامه خستگی، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان، مقیاس عواطف مثبت و منفی را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS-22 و مدلسازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین عواطف مثبت و خستگی مزمن دارای نقش واسطه ای بودند. راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین عواطف منفی و خستگی مزمن دارای نقش واسطه ای بودند. راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین عواطف منفی و اضطراب مرگ دارای نقش واسطه ای بودند.
نتیجه گیری: پرستارانی که سطوح عواطف مثبت کم و عواطف منفی بالایی را دارند استفاده زیادی از راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و استفاده کمی از راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان دارند و ممکن است خستگی مزمن را تجربه کنند. همچنین پرستاران با عواطف منفی بالا ممکن است از راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان استفاده کنند و در نتیجه سطوح بالایی از اضطراب مرگ را تجربه کنند.زمینه و هدف: اضطراب مرگ و خستگی مزمن از جمله مسائل مهم در کارکنان امور مراقبت و سلامت از جمله پرستاران میباشد. هدف از پژوهش حاضر تبیین نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین عواطف مثبت و منفی با اضطراب مرگ و خستگی مزمن در پرستاران بود.
مواد و روش ها: جامعه این پژوهش شامل همه پرستاران شاغل در بیمارستانهای دولتی شهر یزد بود. از بین این جامعه نمونه ای به حجم 300 پرستار با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. شرکت کنندگان مقیاس اضطراب مرگ، پرسشنامه خستگی، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان، مقیاس عواطف مثبت و منفی را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS-22 و مدلسازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین عواطف مثبت و خستگی مزمن دارای نقش واسطه ای بودند. راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین عواطف منفی و خستگی مزمن دارای نقش واسطه ای بودند. راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین عواطف منفی و اضطراب مرگ دارای نقش واسطه ای بودند.
نتیجه گیری: پرستارانی که سطوح عواطف مثبت کم و عواطف منفی بالایی را دارند استفاده زیادی از راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و استفاده کمی از راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان دارند و ممکن است خستگی مزمن را تجربه کنند. همچنین پرستاران با عواطف منفی بالا ممکن است از راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان استفاده کنند و در نتیجه سطوح بالایی از اضطراب مرگ را تجربه کنند.
کلیدواژه ها:
Keywords: Cognitive emotion regulation strategies ، Positive and negative affect ، Death anxiety ، Chronic fatigue ، Nurse ، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ، عواطف مثبت و منفی ، اضطراب مرگ ، خستگی مزمن ، پرستار
نویسندگان