مطالعه تأثیر فرصت های رشد بر رابطه بین سیاست تقسیم سود و همزمانی قیمت

همزمانی قیمت آن محدودهای از بازده شرکت را که توسط بازدهی بازار و صنعت توضیح داده میشود، توضیح میدهد و استفاده از همزمانی قیمت کم به معنی تأثیر کم اطلاعات صنعت بر روی قیمت میباشد. در نتیجه قیمت سهام، اطلاعات مربوط به بازار خاص شرکت یا صنعت مرتبط با شرکت را به طور غیرواقعی نشان میدهد. هدف این مطالعه تأثیر فرصتهای رشد بر رابطه بین سیاست تقسیم سود و همزمانی قیمت است. بدین منظور دو فرضیه تدوین که در این فرضیه ها به ترتیب فرصتهای رشد متغیر تعدیلگر، قابلیت سیاست تقسیم سود متغیر مستقل و همزمانی قیمت متغیر وابسته میباشد. جامعه آماری پژوهش شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و روش نمونهگیری حذف سیستماتیک و نمونه مورد مطالعه، شامل 143 شرکت پذیرفته شده طی سالهای 1391 تا 1395 است. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی و از نظر ارتباط بین متغیرها علی- همبستگی است و از نظر هدف کاربردی و از لحاظ رخداد، پس رویدادی است. برای پردازش و آزمون فرضیه ها از روش رگرسیونی، داده های تابلویی و مدل اثرات ثابت استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که سیاست تقسیم سود با همزمانی قیمت رابطه منفی و معناداری دارد و فرصتهای رشد بر رابطه بین سیاست تقسیم سود و همزمانی قیمت در سطح خطای 5 درصد تأثیر مثبت و معناداری دارد. با توجه به نتایج پژوهش به مدیران پیشنهاد میگردد که به کیفیت حسابرسی توجه شایانی نمایند چون کیفیت بالای حسابرسی عامل مهم در عملکرد و به تبع سیاست تقسیم سود و به دنبال آن اثرگذاری در کاهش همزمانی قیمت سهام دارد و میتوان بیان نمود بازار سرمایه با ارائه گزارشهای حسابرسی عکسالعمل نشان میدهند و قیمت سهام را تحت شعاع قرار میدهد و موجب میشود قیمت سهام حاوی اطلاعات واقعی باشد.

کلیدواژه ها:

همزمانی قیمت ، سیاست تقسیم سود ، فرصتهای رشد