چکیده مقاله امکان سنجی اعتراض و مخالفت سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران (آسیب شناسی نظری گام دوم انقلاب اسلامی)
یکی از موضوعات مهم دولتهای مدرن، امکان
اعتراض و مخالفت شهروندان با سیاستهای نظام سیاسی حاکم اسـت. مردم به سبب حقوق شهروندی و ماهیت سیال امر سیاسی، میتواننـد بـه تصـمیم گیری هـا و سیاسـت گـذاریهای حکومـت
اعتراض نمایند. این پرسش از بعد نظری درباره نظام
جمهوری اسلامی ایران نیز مطـرح مـیشـود کـه مـیتوانـد مشـکلات تئوریک و نظری نظام
جمهوری اسلامی را مطرح و مختصات آن را تبیین نمایـد. ایـن پـژوهش درصـدد اسـت تـا بـا روش توصیفی تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد که: آیا بر اساس اندیشه های دینی، در نظام سیاسـی جمهـوری اسـلامی ایـران، امکان
اعتراض و
مخالفت سیاسی علیه سیاست های حاکم ممکن است؟ مهمترین یافته پژوهش حاضر آن اسـت کـه؛ در ایـن زمینه اجماع نظری مشترک در بین اندیشه های دینی رایج، وجود ندارد. بر اساس
اندیشه دینی سنتی، مخالفـت بـا حـاکم اسلامی ممکن نبوده و در حکم
اعتراض به نماینده منصوب امام معصوم(ع) می باشد. وظیفه مردم و نهادها، اطاعت وتبعیـت است، اما بر اساس دیدگاه
اندیشه دینی نوگرا، مردم به سبب حائز بـودن حقـوق مـدنی و آزادی، حـق مخالفـت و اعتـراض سیاسی دارند. ماهیت امر سیاسی، تجربی و قابل انعطاف بوده و این مخالفت، مصداق مخالفت با امام معصوم(ع) و یا نماینده او نیست. راه حل پیشنهادی این پژوهش، در چارچوب رهیافت انتقادی،
گفتگوی آزاد و اقناعی فـارغ از قـدرت و ثـروت، در رسیدن به گفتمان مشترک در عرصه مخالفت و
اعتراض سیاسی است.