نگرش نسبت به تغییر روی مدیریت کیفیت جامع

در مسیر تعالی بشر و توسعه گسترده خواسته های او با عنایت به پیشرفت روز افزون علم و تنوع کالا و خدمات، گردانندگانسازمان های فعال را بر آن داشت تا در پی مطالبات جامعه هدف خود با این قافله سریع السیر هم گام گردد، بدین رو با توجهبه اینکه کیفیت ایستگاه ثابتی نداشته و در تغییر و رشد مداومت دارد، نگرش صحیح نسبت به تغییر جزء لا ینفک ارائه محصولبا کیفیت برای اقناع انسان پیوسته مطالبه گر، درکالا و خدمات مطابق با فلسفه وجودی او می باشد. لذا پژوهش حاضر با هدفبررسی تاثیر ابعاد نگرش نسبت به تغییر روی مدیریت کیفیت جامع انجام شد، جامعه آماری 42 نفر از کارکنان پروژه خط 2قطار شهری شیراز بودند، حجم نمونه از طریق جدول مورگان 38 نفر در نظرگرفته شد. شیوه ی نمونه گیری به صورت تصادفیانجام پذیرفت. داده ها از طریق پرسشنامه های استاندارد جمع آوری گردید. جهت سنجش روایی، به صورت محتوایی و پایاییپرسشنامه از آلفای کرونباخ استفاده شد. برای آزمون فرضیه ها از آزمون رگرسیون خطی با استفاده از نرم افزار spss بهرهگرفته شد. نتایج فرضیه ها نشان داد که بین ابعاد نگرش نسبت به تغییر با مدیریت کیفیت جامع تاثیر مستقیمی وجود دارد.یافته ها نشان داد که مولفه رفتاری تغییر بیشترین تاثیر را با مدیریت کیفیت جامع دارد.

کلیدواژه ها:

احساس نیاز به تغییر ، تغییر شناخت ، تغییر رفتاری ، مدیریت کیفیت جامع